پس از حرف و حدیثهای بسیار بالاخره کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی با ترامپ دیدار کرد. ارزیابی شما از این ملاقات چیست؟
این ملاقات سرآغاز یک راه مهم و پرفراز و نشیب ارزیابی
میشود که چشمانداز آن کاملا روشن نیست اگرچه امید زیادی ایجاد کرده و به
همین دلیل با استقبال جهانیان مواجه شده است. از یاد نبریم که دو کشور هم
گذشته خونباری دارند و هم چند بار به توافق رسیدند و آن را به هم زدند.
اینبار نیز ممکن است توافق تا پایان نپاید. با وجود این اصل ملاقات مثبت و
به سود طرفین است.
چه اتفاقی باعث شد تا کره شمالی تن به مذاکره بدهد؟
به نظر من به دو دلیل رهبر کره شمالی چنین ملاقاتی را پذیرفت و
استراتژی خود را درباره امریکا تغییر داد. اول مشکلات طاقتفرسای اقتصادی
است که هم حکومت و هم مردم کرهشمالی را به شدت رنج میدهد و دوم موفقیت
کشورهای پیرامون کره در دست یافتن به توسعه اقتصادی در 4 دهه گذشته؛ از چین
تا کره جنوبی و از سنگاپور و هنگکنگ تا مالزی و اندونزی. به نظر میرسد
حزب کمونیست کره شمالی با توصیه حزب کمونیست چین به این جمعبندی رسیده است
که میتواند با حفظ سلطه سیاسی خود گامهای بزرگی به سمت توسعه اقتصادی
بردارد و تعریف جدیدی از امنیت ملی برای خود ارایه کند. به این معنا که بیش
از تکیه بر سلاح اتمی و موشکهای بالستیک و قارهپیما بر قدرت اقتصادی
کشور تکیه کند؛ همان مسیری که چین پیمود.
تعلیق تاسیسات هستهای کره شمالی در قبال قول امریکاییها برای رشد و توسعه اقتصادی در کره شمالی را توافق برد-برد میدانید؟
اگر حزب کمونیست کره شمالی تصمیم گرفته باشد که بین دو
استراتژی «کره هستهای» یا «کره توسعهیافته» راهبرد دومی را انتخاب کند،
آنگاه به پرسش شما میتوان پاسخ مثبت داد. پیشرفت و توسعه اقتصادی کره
شمالی ارزش آن را دارد که شبهجزیره کره، اعم از جنوبی و شمالی
هستهایزدایی شود، به شرط آنکه نیروهای امریکایی هم خاک کره جنوبی را ترک
کنند و اجازه دهند مردم دو کشور که از قدیم پیوندهای گوناگون با یکدیگر
داشتهاند، در صلح با هم زندگی کنند. در آن صورت بازی برد- بردی شکل
میگیرد که در آن واشنگتن میتواند ادعا کند که توانسته است منطقه را از
سلاحهای اتمی عاری کند. متقابلا پیونگیانگ نیز هم میتواند بگوید که
پیروز شده زیرا توانسته است چهرهای صلحطلب و اهل تعامل با جهان از خود
ترسیم کند، بدون تکیه و تاکید بر سلاح اتمی امنیت خود را حفظ کند، به توسعه
اقتصادی دست یابد و نیروهای امریکایی را از کره خارج کند.
پیام ملاقات اون و ترامپ برای کشور ما چیست؟
ترامپ با این ملاقات ثابت کرد که به آنچه قبلا گفته بود
پایبند است و برای او دموکراسی، حقوق بشر و حقوق شهروندان، به خصوص در
کشورهای در چالش با امریکا، ارزش ندارد و او به عنوان یک معاملهگر بزرگ
صرفا به دنبال آن است که منافع کشورش را البته با تعریف خویش تامین کند و
به شعار خود یعنی «امریکا کشور اول جهان» تحقق بخشد و فاصله کشورش را با
رقبایش به ویژه در عرصه اقتصادی افزایش دهد.
پیام این ملاقات برای ما این است که میتوانیم با یک دیپلماسی
تهاجمی ترامپ را در یک دوراهی قرار دهیم با این راهبرد که اگر ترامپ حاضر
باشد همان روشی را که در کره شمالی دنبال کرد، درباره ایران نیز پی بگیرد،
جمهوری اسلامی نیز حاضر به مذاکره دوجانبه مستقیم و استراتژیک با امریکا
است. کافی است ایالات متحده آمادگی خود را برای خروج نیروهایش از خلیجفارس
اعلام کند، تا تهران نیز درباره نحوه حضورش در کشورهای همسایه مذاکره و
تجدیدنظر کند و به این سمت برود که هم نیروهای امریکایی را بعد از چهار
دهه از منطقه دور کند و هم خود راهبرد تازهای در سوریه و یمن و... برگزیند
و امتیازاتی بدهد که در تحلیل نهایی بیش از امریکا به نفع ایران باشد.
توجه دارید که ملت ما هزینه سنگینی برای مثلا حضور در سوریه تحمل میکند که
میتواند با اخذ تضمینهای لازم و قابل برگشت از آن رهایی یابد. به علاوه
توافق با امریکا راه مسیر مراودات اقتصادی ایران را با همسایگانش هموار
میکند.
تهدیدات و فرصتهای مذاکره امریکا و کره شمالی برای ایران چیست؟
اگر مشکل امریکا با کره شمالی حل شود، تهدیداتی برای ما
میآفریند در کنار فرصتهایی که ایجاد میکند. میدانید که ترامپ و حزب
جمهوریخواه در دکترین امنیت ملی خود اعلام کردند که با دو کشور در عرصه
بینالمللی رقابت دارند. با چین رقابت اقتصادی و سیاسی و با روسیه عمدتا
رقابت سیاسی و امنیتی. دو کشور را هم مزاحم و نامطلوب خواندهاند؛ ایران و
کره شمالی. حل چالش کره شمالی به معنای آن است که تنها ایران باقی میماند
که باید تکلیفش از دید کاخ سفید روشن شود. بهویژه آنکه از هفت کشوری که
دپارتمان بوش پسر آنها را محور شرارت لقب داد فقط ایران بدون مواجه شدن با
مشکلات جدی مسیر خود را میپیماید. بنابراین باید بهشدت هوشمندانه عمل کرد
تا ایران خداییناکرده به سرنوشت دیگر کشورهایی که محور شرارت خوانده
شدند، دچار نشود. اما این ملاقات فرصتهایی هم برای ایران آفریده است. از
جمله اینکه به بسیاری از شهروندان این سرزمین آموخت که در تحلیل نهایی آنچه
حافظ امنیت کشور است اقتصاد پویا و برتر آن است. اگر کشوری در این زمینه
نتواند پا به پای تحولات دنیا و متناسب با مطالبات مردم خویش حرکت کند، حتی
اگر سلاح اتمی و نیز موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای داشته
باشد، باز هم با مشکلات بسیار جدی و شکننده مواجه خواهد شد. بنابراین باید
کوشید که همه ابزارها و اهرمها در خدمت توسعه همهجانبه و پایدار کشور و
رفاه ملت قرار گیرد تا هم امنیت ایران تامین و هم آینده روشنی برای فرزندان
این سرزمین ترسیم شود.
چقدر احتمال میدهید کره شمالی اسناد تفاهمنامههای موشکی و هستهای خود با ایران را در اختیار امریکاییها بگذارد؟
من نگرانی خاصی از اینکه کره شمالی بخواهد اطلاعات موشکی و
هستهای ایران را به امریکا بدهد، ندارم. بدان علت که دنیا پذیرفته که
کشورمان دستکم از سال 1382 یعنی از 15 سال پیش تاکنون فعالیت سازمانیافته
برای دستیابی به سلاح هستهای و موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک اتمی
نداشته است. بنابراین نگرانی جدی از این بابت جمهوری اسلامی را تهدید
نمیکند. کمااینکه مثلا افشاگری نتانیاهو نتوانست نه در افکار عمومی دنیا و
نه حتی در دولتها علیه ایران موج بیافریند و جمهوری اسلامی را ناقض برجام
و کشوری درصدد دستیابی به سلاح هستهای معرفی کند.
آیا کره شمالی میتواند روی قول امریکاییها حساب کند؟
رهبران کره شمالی عاقلتر آن هستند که روی قول امریکاییها به
ویژه ترامپ حساب باز کنند. به خصوص با پیمانشکنیهایی که او در این مدت
از جمله در مورد خروج از برجام انجام داده است. اما مذاکره تنها بین کسانی
که به یکدیگر اعتماد دارند، صورت نمیگیرد. مذاکرات کشورها در اغلب موارد
به این دلیل دنبال میشوند که طرفین به هم اطمینان ندارند. هنر بزرگ
دیپلماتها آن است که به گونهای قرارداد تنظیم و امضا کنند که اگر یک طرف
به هر دلیلی زیر قول خود بزند، برای طرف مقابل استفاده از قدرتها و
ابزارهای خویش ممکن باشد. باید فرض را بر این گذاشت که امریکا هر لحظه ممکن
است تعهدات خود را زیر پا بگذارد، چه ترامپ باشد و چه رییسجمهوری بعدی
امریکا. کره شمالی باید روندی را بپیماید که اگر چنین اتفاقی افتاد، شکست
بزرگی را متحمل نشود.
به نظرتان ترامپ تا چه اندازهای توانسته است به اهداف اعلامشده سیاست خارجی خود دست پیدا کند؟
کارنامه آقای ترامپ در عرصه بینالمللی منهای آنچه در کره
شمالی اتفاق افتاده، سیاه و منفی است. او تقریبا از تمام پیمانهای مهم
بینالمللی یکی پس از دیگری و بدون دلایل موجه خارج شده؛ متحدان امریکا را
از خود رانده است و آنان را به طور جدی به جبهه مقابل خویش سوق داده؛ زبان
دو رقیب اصلی خود یعنی روسیه و چین را علیه خود باز کرده و در افکار عمومی
جهان چهرهای منفی از واشنگتن ارایه کرده است. تنها گام مثبت او گامی است
که درباره کره شمالی برداشته و آن هم معلوم نیست به نتیجه میرسد یا نه.
البته تا همینجا افکار عمومی جهان از آن استقبال کرده است. همچنانکه
درایران به نظر میآید اکثریت مردم ارزیابی مثبتی نسبت به این دیدار و
تفاهم حاصل از آن داشتهاند.
مفروض به عقبنشینی کره شمالی در قبال امریکا و پایان
دادن به پروژههای هستهای کره شمالی این اتفاق چه تبعاتی برای ایران
خواهد داشت؟
این تفاهمنامه میتواند پیامدهای مثبت و ملی برای ایران داشته
باشد، به شرط اینکه همه به آن از منظر ملی نگاه کنیم و نخواهیم با نگرشی
جناحی، رقیب خود را در موضع اتهام قرار دهیم. امروز با اتفاقی که در مورد
کره شمالی از یک طرف و با نابهسامانیهایی که در اجرای برجام از سوی دیگر
مشاهده کردهایم، یک بار دیگر از خود بپرسیم که آیا نظام جمهوری اسلامی
پشتوانهای جز مردم برای تامین امنیت میهن و نیز پیشبرد امور آن دارد؟ اگر
نه دیپلماسی به تنهایی و یا پیشبرد برنامه هسته ای نمیتوانند امنیت و رفاه
ما را تامین کنند. بهترین درس از این تجربه آن است که در برابر عظمت این
ملت تعظیم کنیم و راه برای مشارکت آنان در تمام عرصهها بگشاییم و این ممکن
نخواهد شد مگر با رعایت حقوق شهروندی. یعنی با احترام گذاشتن به سبک زندگی
مردم و اجازه دادن به آنان در گرد آمدن در تشکلهایی که میپسندند؛ از
تشکلهای مردم نهاد تا اتحادیهها، سندیکاها و احزاب آزاد. در راس همه
اینها آزادی مطبوعات و انتخابات آزاد قرار دارد. تا شایستگان این کشور
بتوانند با رای ملت منشأ خدمات برای میهن و مردم قرار گیرند.
17302