ماهان شبکه ایرانیان

مبانی طب سنتی ایران

حکما طب را اینگونه تعریف کرده اند که&#۸۲۲۱;طب صناعتی است که بدنهای مردم عنایت دارد و به آن سلامتی وصحت می بخشد &#۸۲۲۱; آنگاه توسط این صناعت یا فن بیماریهای مردم را تشخیص می داده اند وبر اساس مبانی ای که بخشی از آن در ادامه ذکر خواهد شد به درمان مردم می پرداخته اند

مبانی طب سنتی ایران

مبانی طب سنتی ایران

حکما طب را اینگونه تعریف کرده اند که”طب صناعتی است که بدنهای مردم عنایت دارد و به آن سلامتی وصحت می بخشد ” آنگاه توسط این صناعت یا فن بیماریهای مردم را تشخیص می داده اند وبر اساس مبانی ای که بخشی از آن در ادامه ذکر خواهد شد به درمان مردم می پرداخته اند . طب سنتی بقدری غنی ودارای مطالب گوناگون وکتابهای فراوان است که درست یادگرفتن آن به مطالعه تعداد زیادی کتاب وصرف زمان طولانی نیاز دارد آنچه در ذیل می آوریم فقط خلاصه ای فهرست وار جهت آشنایی کلی با این طب ومبانی آن است امید است مورد توجه قرار گیرد.

حکمای قدیم طب را به فرمی که در جدول زیر آمده تقسیم بندی می کرده اند .طب نظری مجموعه دانشهای پایه ای است که فرد باید بداند تا بتواند وضعیت کلی مریض را تشخیص دهد .طب عملی بازهم دانشی است که باید در کلاس درس یادگرفته شودکه با این دانش دستورات ونسخه های بیمار را هدایت می کنیم . همچنین بیماری یا مرض را حکما بدین گونه معنی می کرده اند که : هرگاه فعلی از مجرای طبیعی خود انجام نشود مرض رخ داده است ( اختلال در افعال ) آنوقت در بخش طب نظری قسمتی داشته اند بنام امور طبیعیه که از ارکان ، امزجه، اخلاط ، اندام ،ارواح ، قوی وافعال تشکیل یافته است .همانگونه که گفتیم وقتی مرضی حاصل می شد یعنی اختلال در افعالی رخ می داد طبیب با تجربه ای که داشت پی به نوع اختلال در قوی واز آنجا به اختلال در ارواح واز آنجا به اختلال دراندام واز آنجا به اختلال در اخلاط و از آنجا به اختلال در امزجه و از آنجا به اختلال در ارکان بیمار پی می برد .

سپس با تغییر دادن ارکان بیمار توسط غذاها ، داروها یا تدابیر عملی ( مثل حجامت وفصد و… ) باعث درمان بیماری می شده است . این روند به کمک توجه به دلایل وعلائم بیماری واسباب وعلل بیماری امکانپذیر است .اما این که این قوی ، ارواح ،اندام ،اخلاط ،امزجه وارکان یعنی چه درادامه به توضیح مختصری درباره آنها می پردازیم هرچند که توضیح کامل آنها به نوشتن کتابی نیاز دارد .

ارکان( آخشیگها )

حکما معتقد بوده اند که تمام اشیاء در عالم ازچهارعنصر تشکیل شده اند : آب – آتش – باد وخاک البته باید دانست منظور از این آب آن آب در دسترس ما نیست همچنین در مورد آتش وبادوخاک .

بلکه این ها تمثیل هستند . به این معنی که حکما اجسام را از نظر سبکی وسنگینی به این شکل تقسیم بندی می کرده اند : سبکی مطلق ( نهایت سبکی ) – سبکی نسبی –سنگینی نسبی وسنگینی مطلق ( نهایت سنگینی ) آنوقت آتش بعنوان تمثیل ونماد سبکی مطلق ، باد بعنوان نماد سبکی نسبی ،آب بعنوان نماد سنگینی نسبی وخاک بعنوان نماد سنگینی مطلق بکارمی رفته است .از سوی دیگر ، کیفیت اجسام را به چهار دسته : 1- سردی 2- گرمی 3-تری 4-خشکی تقسیم بندی می کرده اند .آنگاه چهار عنصر فوق علاوه بر نمادهای ذکر شده از نظر کیفیات چهار گانه به شکل زیر بوده اند : آب دارای خاصیت سردی وتری ، آتش دارای خاصیت گرمی وخشکی ،باد دارای خاصیت گرمی وتری وخاک دارای خاصیت سردی وخشکی .به این آب وآتش باد وخاک اصطلاحاً عناصر یا ارکان می گفته اند .( ارکان اربعه ) .

امزجه(مزاج ها)

امزجه جمع مزاج به معنی به هم آمیختن است ودر اصطلاح به کیفیت حاصله ازترکیب وبه هم آمیختن ارکان اربعه گویند .9 نوع مزاج داریم : 1- مزاج معتدل 2- مزاج سرد 3- مزاج گرم 4- مزاج تر 5- مزاج خشک 6- مزاج گرم وتر 7-مزاج گرم وخشک 8- مزاج سرد وتر 9- مزاج سرد وخشک

اخلاط

اخلاط جمع خلط است وخلط جسم سیال وتری است که غذا پس از هضم به آن تبدیل می شود .توضیح آنکه حکما معتقد بوده اند وقتی غذا خورده می شود اول توسط معده به کیموس معدی ( منظور مایعی خمیری شکل حاصل از هضم غذا در معده است ) تبدیل می شود که به این عمل طبخ معدی یا طبخ اول گویند سپس از طریق مجاری ناپیدای روده توسط عروق ماساریقا به کبد رفته در آنجا پخته ( در اصطلاح امروزی متابولیزه ) می شود که به آن طبخ دوم گویند آنگاه رگی که از کبد خارج می شود حاوی مایعی است که اگر در لوله ای شیشه ای ریخته شود ومدتی بماند این مایع به چند طبقه تقسیم می شود که به آنها اخلاط گویند . دز ته لوله مقداری ماده سیاه وسنگین که مقدارش خیلی کم است خواهیم داشت که خلط سوداوی نامیده می شود . روی سودا سه خلط دیگر بلغم ،دم ( خون ) وصفرا قرارمی گیرد .سودا دارای کیفیت سرد وخشک است .بلغم ، سرد وتر ودم گرم وتر وصفرا گرم وخشک . به این خون ،بلغم ،صفرا وسودا اخلاط چهارگانه گویند .

اندام

منظور همان اعضاء مختلف بدن مانند قلب ، کلیه ، ریه ، استخوان و… است .

ارواح

طبق تعریف حکما ارواح جمع روح است ولی منظور از این روح آن روح غیرمادی مشهور نیست بلکه طبق تعریف این روح ماده است وجسم لطیفی است که از لطافت بخارهای اخلاط حاصل میشود وسر منشاء نیرو در بدن است .

قوی

ارواح ایجاد یک نیروهایی در بدن می کنند که به آنها قوی گویند .

توجه : توضیح مبحث اندام وهمچنین ارواح وقوی بسیار گسترده است که برای گسترش بحث وتوضیح بیشتر میتوانید به کتاب قانونچه چغمینی ، ویا کتاب قانون در طب بوعلی سینا جلد اول مراجعه کنید.

ضروریات شش گانه ( سته ضروریه )

حکما معتقد بوده اند که برای این که انسان بتواند به زندگی خود بطور طبیعی ادامه دهد نیاز به 6 چیز ضروری دارد :

1- هوا

از نظر لطافت ، غلظت ، حرارت ، سرما ، اختلاط با اجزاء زمین ، اختلاط با دودها یا عا ری از آنها بودن، تأثیرات متفاوت در بدن دارد . بعنوان مثال هوای مخلوط با مواد عفونی ( هوای گندابها ) موجب بیماری در بدن می شود .برعکس هوای عاری از مواد عفونی موجب صحت می شود .

2- مأکولات ومشروبات

هیچ انسانی بدون خوردن وآشامیدن نمی تواند زنده بماند . خود این که انسان چه بخورد وبیاشامد بسیار مهم است ونیاز به دانش تغذیه دارد .

3- احتباس واستفراغ

احتباس یعنی نگه داشتن بعضی از اجزاء ضروری در بدن مثلاً نگه داشتن آب به اندازه لازم در بدن واستفراغ یعنی فارغ شدن از اجزاء غیر ضروری واضافی بعنوان مثال استفراغ مواد سمی خون توسط کلیه ها که ادرار نام دارد.اگر شخصی نتواند مواد ضروری مورد نیاز خود را دربدن نگه دارد ویا مواد سمی وزیادی بدنش را دفع کند دچا بیماری می شود .( معنی استفراغ دراینجا با آن استفراغ استفاده شده در جامعه متفاوت است .)

4- ریاضت واستراحت

ریاضت منظور تحرک است واستراحت همان استراحت یا سکون است .بساری از اعمال بدنی دراستراحت رخ می دهد .انسانی که نتواند به اندازه استراحت کند دچار بیماری می شود وانسانی هم که تحرک لازم را نداشته باشد همین طور .

5- اعراض نفسانی

منظورهمین حالات شادی ، غم ، عصبانیت و … است که درانسانها رخ می دهد ودر یک فرد طبیعی اینها لازم است وبه اندازه اگر باشد موجب صحت وسلامتی می شود .

6- نوم ویقظه

منظور خواب وبیداری است . خواب باعث می شود قوام عضلانی تقویت شود وحیات برای انسان قابل تحمل شود . همچنین خواب اثرات بسیار دیگری در بدن دارد . این خواب وبیداری نیز باید به اندازه باشد .

حال که مختصری با برخی اصطلاحات طب سنتی آشنا شدیم به طبقه بندی انواع بیماری وشیوه تشخیص بیماریها می پردازیم .

انواع بیماری در طب سنتی

بیماریها در طب سنتی به دودسته اصل بیماریهای ساده وبیماریهای مرکب تقسیم بندی می شده اند .وبیماریهای ساده به سه دسته : 1- سوء مزاج 2- سوء ترکیب 3- تفرق واتصال دسته بندی شده اند .

سوء ترکیب

در سوء ترکیب ساختار عضوی از بدن غیر طبیعی است که خود به سه دسته تقسیم می شود .

الف ) شکل ظاهر ایراد دارد ( مثلاً شخصی که یک با پای خمیده متولد می شود که اصطلاحاً پاچنبری گفته می شود .)

ب ) اندازه عضو ایراد دارد ( مثلاً شخصی که یک پایش از پای دیگر بطور مادرزادی بلندتر است )

ج ) تعداد عضو غیر طبیعی است ( مثلاً کسی که بطور مادرزادی در هر دست 6 انگشت دارد ویا کسی که با یک دست متولد می شود .)

تفرق واتصال

در تفرق واتصال پیوستگی بافتی دراعضاء مثلاً بعلت جراحت از بین رفته ( زخمها وجراحت ها ) ویا پیوستگی بافتی دراعضاء بطور ناموزن ایجاد شده است ( مثلاً استخوانی که پس از شکستن بدجوش خورده باشد .)

سوء مزاج

سوء مزاج یعنی این که مزاج طبیعی شخص از حالت اعتدال خود خارج شود واین عدم اعتدال مزاجی موجب بیماری شخص گردد. بنابراین باید ابتدا مزاج طبیعی شخص را تشخیص دهیم . بطور کلی در هر سنی یک مزاج غالب تر است : در سن رشد ( یعنی تا 30 سالگی ) بیشتر حرارت ورطوبت غالب است یعنی مزاج دموی ( خونی ) در سن 30 تا 60 سالگی حرارت روبه کاهش می گذارد وسردی وخشکی یعنی مزاج سوداوی غالب می شود . دربالای 60 سالگی فرد متغیر المزاج می شود ونوع مزاج او تابع خوراکش می شود .

بطور کلی 8 نوع مزاج داریم : 1- سرد 2- گرم 3- تر 4- خشک 5- سردو تر ( بلغمی ) 6- سردو خشک ( سوداوی ) 7- گرم وتر ( دموی ) 8- گرم وخشک ( صفراوی )

بیماریهای مرکب از ترکیب دویا بیشتر از بیماریهای ساده رخ می دهد . بهترین مثال آن یک آبسه است که هم بعلت سوء مزاج رخ می دهد با تورم اش سوء ترکیب در عضو ایجاد می کند وهم اتصال طبیعی بافت را بهم زده است .

درمان

پس از آنکه نوع بیماری تعیین شد که آیا سوء ترکیب ، تفرق واتصال ویا سوء مزاج است درمورد سوء ترکیب وتفرق واتصال روشهای درمانی پیشرفته وگاه جراحیهایی لازم است که بیان آنها دراین نوشتار نمی گنجد . درمورد سوء مزاج ، به روشهای گفته شده وهمچنین با توجه به رژیم غذایی مریض نوع سوء مزاج بیمار را تعیین می کنیم وبا بکارگیری غذاها ودر صورت نیاز داروها واعمال بالید ( یعنی اعمال با دست مثل حجامت که درمان اصلی سوء مزاج دموی ( غلبه خون ) است ) مزاج بیمار را روبه اعتدال می آوریم .مثلاً اگر بیمار مزاجش روبه سردی رفته ( یعنی سوء مزاج سرد(بارد) پیدا کرده یا به اصطلاح عمومی ” بیمار سردی اش کرد ه است “غذاها ودر صورت نیاز داروهای گرم مزاج به بیماری می دهیم وهمین طور درمورد سایر سوء مزاج ها که دربخش سوء مزاج شرح داده شدند . نکته مهم این است که علت بسیاری از بیماریها وجود مشکل در ضروریات شش گانه است ( که قبلاً توضیح داده شد .) لذا باید به اصلاح اشکالات موجود در آنها ( مثلاً تغییر کیفیت هوای تنفسی اصلاح رفتارهای فردی ، اصلاح میزان تحرک فرد و… ) همزمان با سایر تداببِر درمانی(اصلاح مزاج و…) پرداخت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان