قدما معتقدند که در آفرینش اجسام عنصرى خالص یافت نمى شود و تمام موجودات ، اشیاء و آنچه دیده مى شود مخلوط یا ممزوجى از عناصر به نسبتهاى مختلف است ، خواص مختلفى که در اجسام دیده مى شود به علت همین اختلاف ترکیبى آنها است ، تغییر شکل ، اندازه ، حجم ، وزن ، قد و همه اختلافاتى که در عالم آفرینش دیده مى شود مربوط به اختلاف یا کم و زیادى عناصر سازنده آنها است این اختلاف ساختمانى از نظر علمى مورد بحث همه محافل جهان است .
اختلافات بالا از زندگى ذره اى حیات سرچشمه مى گیرد که همه مربوط به اسید دزوکسى ریبونوکلئیک Acid DESOXY RIBONUOCLIQUE یا A.D.N و دزوکسس ریبونوکلئیک DESOXY RIBONUOCLIQUE یا D.N.A مى باشد.
پس مى توان مزاج را چنین تعریف کرد که :
(( مزاج )) عبارت است از حالتى که در اثر واکنش متقابل اجزاى ریز مواد به وجود مى آید در این واکنش تقابل ، قسمت زیادى از یک یا چند ماده با بخش زیادى از ماده با مواد متخالف با هم مى آمیزند (بر هم تاءثیر مى کنند) و از این آمیزش یا تاءثیر، کیفیت متشابهى حاصل مى شود (بنام مزاج ) لذا مى توان چنین گفت که مزاج حالت فعالیت کل بدن یا اجزاى بدن است .
باید دانست که هر فردى داراى مزاجى است مربوط به خود که با مزاجهاى دیگر افراد متفاوت است و مزاج هر کس مخصوص به خود اوست دانشمندان طب گیاهى معتقدند:
همانطوریکه افراد بشر از حیث شکل ، اندام ، قد، وزن ، و بالاخره صورت ظاهرى تفاوت دارند از حیث حالت وضعیت بدنى نیز مختلف اند. و این اختلاف به علت موادى است که بدن آنها را مى سازد، ورود روزانه اجزاء و مواد مختلف به بدن باعث به وجود آمدن مزاج مى شود لذا مزاج ممزوجى از ترکیبى از ترکیبات مختلف است :
حالت و وضع بدنى هر فرد را مزاج گویند.
براى اینکه معنى کاملى از مزاج در ذهن روشن شود باید دانست که هر کسى استعداد پذیرش بعضى از بیماریها را دارد و در مقابل بعضى مقاوم است . با علم به این کیفیت ، مزاج عبارت است از طرز واکنش شخصى در مقابل عوامل مرضى ، در طرز واکنش اشخاص ، بعضى واکنشها ثابت است و بیشتر مشاهده مى شود و برخى واکنشها متغیر است از این واکنشها مزاج فرد را مى توان شناخت .
براى تعریف مزاج ، بیشتر عمل فیزیولوژى را مورد نظر قرار مى دهند، زیرا وضع دینامیک یعنى طرز عمل احشاء و اعضاء در تغییر مزاج موثر است با وجود اینکه اعمال حیاتى را نمى توان از هم جدا دانست و اگر عضوى نسبت به سایر اعضاء بیشتر کار کند و یا عملى در دستگاه بدن انسان از سایر اعمال بیشتر انجام پذیرد آن عضو از نظر تشریحى و آن عمل از نظر فیزیولوژى ، مى تواند معرف نوع مزاج شمرده شود، در میان اعمالى که حیات انسان به آنها متکى است ، اعمال شیمیائى بیشتر از اعمال فیزیکى مورد اهمیت است بنابراین مزاجها روى اعمال شیمیائى بدن از هم متمایز مى گردند اعمال شیمیائى بر چهارگونه است که متابولیسم بدن را تشکیل مى دهند.
اول آنابولیسم ، یعنى اعمالى که توسط آن مواد غذائى به انسان زنده تبدیل مى گردد.
دوم و سوم کاتابولیسم یعنى اعمالى که توسط آن انساج زنده تولید نیرو مى کنند، عمل کاتابولیسم مربوط به اعضاى تنفس است که عمل تهویه به بدن به آن مربوط مى باشد. کبد که تهیه مواد قندى و دفع مواد سمى را به عهده دارد در عمل کاتابولیسم شرکت مى نماید.
چهارم عمل دفع مواد مضره و خروج آنها از بدن است .
تفوق یکى از این اعمال چهارگانه که از راه وراثت در بدن انسان ثابت شده باشد، انسان را داراى صفات و واکنشهاى ثابتى مى نماید که آن را سرشت مى نامند.
مزاج عبارتست از وضع فیزیولوژى فعلى و طرز واکنش آن که قابل تغییر نیز مى باشد به این جهت فقط با علائم فیزیولوژى که آن هم قابل تغییر است شناخته مى شود لذا براى شناخت ارزش هر کس و معرفت به احوال و اوضاع او، باید قبلا شکل خارجى او که حاکى از سرشت و ساختمان اوست در نظر گرفته شود مثل قد، اندام شکل ، سر و گردن ، چاقى و لاغرى ، سپس مزاج او که به وضع کنونى دلالت دارد مورد توجه قرار گیرد. و براى اینکار علاوه بر علائم ظاهرى بایستى از تجزیه خون – ادرار و رادیوگرافى و غیره نیز استمداد طلبید.
تغییرات مزاج در طب با رژیم غذائى ، بهداشت ، کار و مسکن ، آب و هوا متوافق است لذا با رعایت آنها انحراف مزاج از سلامت به سوى بیمارى را مى توان پیشگیرى نمود.
مزاج ممکن است گرم ، سرد، خشک ، و رطوبتى باشد که گرمى را به علت وجود انرژى و سردى را به علت تفرق و ضعف و رطوبت را به علت جمع شدن مایعات در سلولهاى بدن و خشکى را بیانگر حالاتى از ماده مى دانند.
مى دانیم که فعل و انفعالات شیمیائى بدن تحت نظر مستقیم سلسله اعصاب نباتى و غدد مترشحه داخلى انجام مى گیرد، هر اختلاف و نارسائى که در بدن پیدا مى شود مربوط به کم یا زیاد کار کردن این دو دستگاه مى باشد.
ارمونهاى متعددى که این دستگاهها ترشح مى کنند بدن را به کار مربوطه وادار مى سازند پس بروز هر عمل حیاتى تواءم با یک سلسله فعل و انفعال شیمیائى است و تقریبا کلیه فعل و انفعالات شیمیائى در داخل بدن ایجاد حرارت مى کند. هر قدر فعل و انفعالات شیمیائى بدن سریع تر انجام شود حرارت ایجاد شده زیاد است و اندازه گیرى این انرژى ایجاد شده به وسیله متابولیسم بازال انجام مى گیرد و نیز مى دانیم که متابولیسم بازال مربوط به کار غده تیروئید است حال اگر صاحب مزاجى داراى متابولیسم بازال بالاتر از طبیعى باشد آن را گرم مزاج و اگر فردى داراى متابولیسم بازال پائین باشد سردمزاج و حد واسط باشد آن را مزاج معتدل گویند. هر دارو یا غذا و نیز هر واکنشى که باعث بالا رفتن کار غده تیروئید باشد آن را گرم و اگر باعث پائین آمدن کار غده تیروئید باشد آن را سرد گویند. مزاجى را رطوبتى نامند که ، مقدار زیادى آب در سلولهاى بدن آن فرد جمع شده باشد و به اصطلاح رطوبت بر مزاج غلبه کرده باشد.
اگر مقدار مواد کانى و املاح در مزاجى زیادتر از معمول جمع شده باشد آن را مزاج خشک گویند. پیدایش مزاجهاى مختلف در حقیقت عبارت است از عکس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ، این جمله (عکس العمل بدن نسبت به عوامل خارجى ) همان مبحث بزرگ ، حساسیت مصونیت ، آنافیلاکسى و آلرژى و غیره است دانشمندان قدیم معتقدند که ، هر کس به واسطه حالت و وضع بدنى خود یعنى مزاجى که در اختیار دارد، آماده پذیرش یا دفع بیمارى مخصوص به خود مى باشد و براى معالجه آن فرد لازم است که (( مزاج او شناخته شود ))