روزنامه فرهیختگان: حالا دیگر مدتهاست که از فوتبال فقط به عنوان یک بازی سرگرمکننده صرف یاد نمیشود. درواقع فوتبال در دهههای اخیر نهتنها ابعاد پراهمیتتری به خود گرفته که برخی آن را کانونی برای قدرتطلبی و درعین حال، صنعتی سرشار از منافع در عرصه ورزش میدانند که مزایا و معایبی در زیرلایههای جذاب این عرصه مستتر است. از سویی دیگر، شروع بازیهای جامجهانی هر چهار سال یک بار، صرف نظر از آنکه فرصتی را فراهم میکند تا بیش از پیش به رویدادهای فوتبالی در این ایام از سوی کارشناسان و جامعه نظر شود، بهانهای هم برای خلق و تولید آثاری با این درونمایه در این سالها بوده است. چندان که در این سالها بهفراخور هر یک از بازیهای جامجهانی یا اساسا رخدادها و قهرمانان این وادی، فیلمهایی در این باره ساخته شده است.
راز استادیوم آرسنال
«راز استادیوم آرسنال» محصول سال 1939 ساخته تورولد دیکینسن را شاید بتوان یکی از اولین فیلمهایی دانست که با موضوع فوتبال ساخته شد. نکته جالب اینکه تمام اعضای تیم آرسنال در این فیلم حضور داشتند. «راز استادیوم آرسنال» هرچند در میانه فیلم، فقط به مساله ورزش محدود نمیماند و به واسطه اتفاقاتی که در آن رخ میدهد رنگ و بوی کارآگاهی معمایی هم پیدا میکند، با اینحال فیلم به دلیل داشتن هر دو وجه ورزشی و پلیسی توانست نزد مردم و منتقدان سینمایی از اقبال خوبی برخوردار شود. چندان که اسکورسیزی کارگردان مشهور درباره این فیلم گفته بود که اگرچه هیچگاه حوصله تماشای فوتبال را نداشته، ولی فیلم «راز استادیوم آرسنال» باعث شده او صحنههایی از فوتبال را تماشا کند.
چشمانداز طلایی
«چشمانداز طلایی» نیز از دیگر فیلمهایی است که میتوان شالوده اصلی آن را براساس فوتبال دانست. این فیلم که ساخته کن لوچ است، به روایت ماجراهایی درباره گروهی از طرفداران تیم «اورتون» میپردازد که برای دیدن بازی تیم محبوبشان تا جایی افراط میکنند که حتی در مراسمی، چون تولد، عروسی و خاکسپاری نزدیکانشان هم حاضر نمیشوند. برخی معتقدند لوچ، با ساخت این فیلم در نظر داشت فارغ از نشان دادن جذابیتهای بصری و تصویری فوتبال، به نکوهش پدیده بتسازی نسبت به این ورزش نیز بپردازد.
یکشنبهای دیگر
در سال 1972، کارگردان دیگری با نام مایکل اپتد فیلمی ساخت با عنوان «یکشنبهای دیگر». این فیلم اگرچه در قالب تلویزیونی ساخته شد، ولی توانست برنده جوایز متعددی از جمله جایزه بفتا شود. برخی «یکشنبه دیگر» را فیلمی متمایز نسبت به دیگر فیلمهایی که با این مضمون ساخته شدهاند، میدانند، شاید به این خاطر که در این فیلم، برای اولین بار، ماجرا به جای آنکه حول محور یک تیم ورزشی یا یک ستاره فوتبال باشد، از زبان یک داور در یک لیگ آماتوری روایت میشود.
فرار به سوی پیروزی
با این تفاسیر شاید بتوان اوج فیلمسازی درباره فوتبال را فیلم مهیج و زیبای «فرار به سوی پیروزی» دانست. جان هیوستن کارگردان نامآشنای آمریکایی با نظر به پیشینه فیلمهایی در این زمره، «فرار به سوی پیروزی» را در سال 1981 ساخت. فیلم به دلیل ویژگیها و از همه مهمتر، تمی که دنبال میکند، به نوعی نقطه عطفی در کارنامه سینما و فوتبال جهان قلمداد میشود. در این فیلم چهرههای مشهور عرصه فوتبال، چون پله، بابی مور در کنار سیلوستر استالونه به ایفای نقش پرداختند. «فرار به سوی پیروزی» در حالی ساخته شد که فیلمساز در جریان ساخت این اثر فقط به مساله فوتبال اشاره نداشت، بلکه به موازات آن، تبعات جنگ جهانی دوم بر کشورها را هم به تصویر کشیده بود. از این روست که میتوان فیلم را اثری گسترده در این وادی دانست. گسترده از این جهت که هیوستون درصدد بود ضمن پایبندی به روایت محوری فیلم، به خردهروایتهایی پراهمیت نظیر فعالیت نیروهای مقاومت در فرانسه و تلاششان برای نبرد با آلمان بپردازد. با این حال از آنجایی که مخاطب بیش از هر چیز دیگر در طول فیلم با کشمکشهای اسرا برای برد و باخت بازی فوتبال مواجه میشود، فیلم توانست بهعنوان یکی از موفقترین آثار سینمایی که تا آن روز با موضوع فوتبال ساخته شده بود، شناخته شود.
جادوی «گینگا»؛ از ریتم تا حرکت
با نگاهی اجمالی به کارهای سینمایی که در طول این سالها با دستمایه قرار دادن فوتبال ساخته شدهاند میتوان آثار دیگری، چون «دختر گرگوری» ساخته بیل فورسیت، «آن روزهای افتخارآمیز» به کارگردانی فیلیپ سویل و «معجزه برن» را در این زمینه معرفی کرد و در عین حال از یک اثر مستند با عنوان «گینگا» به کارگردانی توکا آلوز، هانک لوین و مارسلو ماکادو نام برد. این مستند درسال 2005 به سفارش برند نایک در برزیل ساخته شد. سازندگان این مستند، وجه تسمیه مرموز، غیرقابل توضیح، جادو در ریتم و حرکت را برای واژه «گینگا» در نظر گرفته و تلاش کردهاند فعالیتهای تیم ملی برزیل در جریان برگزاری بازیهای جام جهانی را به تصویر بکشند. به طوری که در «گینگا»، 10 تصویر از 10 صحنه رویایی فوتبال روایت میشود و این مساله را به ذهن متبادر میسازد که اساسا هدف از ساخت این مستند، نشان دادن رابطه مادرزادی و ذاتی برزیلیها با فوتبال بوده است.
«مثل بکام کاتدار بزن»
وقتی صحبت از فوتبال به میان میآید، به این نکته میرسیم که برخی از کارگردانان چه در عرصه مستند و چه سینما همواره در تلاش بودهاند در عین روایت برشی از قهرمانیهای یک تیم، برای آنکه به جذابیت اثری که دارند تولید میکنند بیفزایند، زندگی یک فوتبالیست مشهور را هم پررنگتر از سایر روایتها به تصویر بکشند. در تاریخ سینمای جهان کم نبودهاند فیلمهایی که با محور قرار دادن زندگی ستارگان فوتبالی ساخته شدهاند. «مثل بکام کاتدار بزن» را میتوان اثری در این ردیف قلمداد کرد. یا همینطور فیلم دیگری با پرداختن به زندگی پله ستاره مشهور فوتبال جهان که با نام «تولد یک اسطوره» ساخته شد. برادران زیمبالیست در سال 2009 با ساخت این فیلم تلاش کردهاند با حفظ مولفههای ابرقهرمانی، فیلمی در این قالب براساس زنگی پله ارائه بدهند.
«مارادونا» منبع الهامی بی پایان برای فیلمسازی
یکی دیگر از ستارگان جهان معاصر فوتبال، دیهگو مارادونا است. زندگی او زمانی توجه برخی از فیلمسازان را به خود جلب کرد که در اوج شهرت به دام مواد مخدر افتاد و زندگی کاری و شخصیاش از این رهگذر، دستخوش حواشی زیادی شد. یکی از فیلمهایی که درباره این بازیکن مشهور فوتبال ساخته شد، «مارادونا» به وسیله کاستوریکا بود. امیر کاستوریکا ساخت این فیلم را به عهده گرفت و فیلم در سال 2008 روی پرده سینما به نمایش درآمد. این فیلم مستند توانست برآیند موفقیتآمیزی را برای کاستوریکا به عنوان فیلمساز به همراه بیاورد، چندان که فیلمساز دراین باره میگوید: «من در طول زندگیام چند بار از نو متولد شدم که یکی از آنها زمان ساخت این فیلم بوده است. هرچند تقریبا یک سال پیش از آنکه کاستوریکا به ساخت این فیلم بپردازد، مارکورییسی فیلم «دست خدا» را با موضوع زندگی مارادونا ساخت. موضوع فیلم به گل مشهور مارادونا در جام جهانی 1986 اشاره داشت که با دست وارد دروازه انگلستان شد. «عشق به مارادونا»، «مارادونا»، «سانتامارادونا»، «مارادونا هشتاد و شش» و... نیز از دیگر فیلمهایی بودهاند که دراین سالها با نظر کردن به زندگی پرفراز و نشیب این ستاره فوتبال جهان ساخته شدهاند.
زمانی برای تامل بیشتر
فارغ از بررسی گذرا و اجمالی کارنامه سینمای فوتبالی در جهان، نباید از نظر دور داشت که کشور ما نیز در چند سال گذشته کارگردانان علاقهمندی به این حیطه بودهاند که تلاش کردهاند با ساخت فیلمهایی در قالب مستند و سینمایی، مقوله فوتبال و حواشی ناشی از آن را دستمایه کار خود قرار بدهند. فارغ از فیلم «آفساید» جعفر پناهی در سالهای گذشته با پرداختن به این موضوع، «عرق سرد» به کارگردانی سهیل بیدقی یکی از این فیلمها بود که سال گذشته در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، ولی به آن شکلی که باید نتوانست نظر منتقدان را جلب کند. یا همین طور اخیرا بهاره افشاری تلاش کرده در قالب مستند، زندگی سردار آزمون بازیکن جوان فوتبال را در قاب تصویر ارائه بدهد. اگرچه برخی بر این باورند با توجه به محدودیتهایی که برای ساخت زندگی اسطورههای فوتبال در داخل کشور و در مقایسه با کشورهای دیگر با آن مواجهیم، شاید زمان بیشتری لازم باشد تا به غنای کارنامه فیلمسازی مان ازاین رهگذر پرداخته شود.