ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

داماد

من قاتل نیستم و اتهام قتل را به‌خاطر مرجان پذیرفتم. وگرنه قتل را آرش مرتکب شده است. او به خاطر تعصبی که روی خواهرش داشت سیامک را به قتل رساند.
او به سمت من حمله کرد و خواست من را با چاقو بزند که من یک ضربه به او زدم، چون در حال حرکت بود و مدام خم و راست می‌شد ناگهان ضربه به گردنش برخورد کرد.
وارد اتاق شدم دیدم دامادم گلوی دخترم را فشار می‌دهد و می‌خواهد او را خفه کند هرچقدر تلاش کردم که مانع این کار شوم موفق نشدم و در نهایت مجبور شدم با سنگ به سر دامادم بکوبم که او هم با این ضربه فوت کرد.
مراسم عروسی باعث ابتلای عروس و چند تن دیگر از اعضای خانواده شد که هم‌اکنون در بیمارستان امیرالمومنین اراک بستری هستند.
بعد هم او را خفه کردم برای اینکه ماجرا لو نرود جسد مجید را طناب پیچ کرده و داخل نایلون گذاشتم و درون چاهی که در زیرزمین خانه بود انداختم بعد هم روی آن خاک ریختم.
چاره‌ای نداشتم. زیاده خواهی خانواده همسرم و بی‌پولی من باعث شد که نقشه سرقت را طراحی کنم وگرنه من با 27 سال سن تا به حال دست از پا خطا نکردم و اگر این فشار‌ها نبود بازهم همان زندگی سالم خودم را ادامه می‌دادم.
من ابتدا شوکه و با دامادمان درگیر شدم. او با ضربات کارد مرا هم به‌شدت زخمی کرد. من هم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم. به محض اینکه به حیاط خانه رسیدم، مقتول پاهایم را گرفت و مرا به زمین کوبید.
برای اینکه رومینا از من دل بکند حتی حاضر شدم به او پول بدهم، اما قبول نکرد. او با همسرم هم تماس گرفته بود و زندگی‌ام در آستانه نابودی بود. به همین خاطر جواب تلفن‌هایش را ندادم تا اینکه فهمیدم او خودکشی کرده است.
صورت دخترم کبود شده بود. اگر کمی صبر می‌کردم، حتما مرده بود، به همین خاطر سنگی را که دم دست بود برداشتم و به دامادم کوبیدم. اصلا نفهمیدم کجایش زدم. بعد‌ها گفتند شکستگی در سرش بوده، اما من اصلا متوجه نشدم کجا کوبیدم.
من هم برای دفاع از خودم با چاقویی که همراه داشتم ضربه‌ای به ران پایش زدم و بعد هم درگیری ما با وساطت مردم تمام شد، اما ظاهراً همان ضربه باعث جان باختن او شده و من هیچگاه فکر نمی‌کردم ضربه چاقو به پا می‌تواند کسی را بکشد.
پیشخوان