«رگِ خواب» در مورد زوالِ میناست. زنی شکننده و بیدست و پا که از شوهرِ معتادش جدا و از طرفِ پدرش ظاهراً طرد شده و حالا تنها و بیسرپناه به دنبال کار و سر و سامان دادن به زندگیاش میگردد و در این راه به صورت اتّفاقی با کامران آشنا میشود؛ رابطهای که زندگی و شخصیتش را زیر و رو میکند.