خواندنی ها برچسب :

لشکر10-سیدالشهدا(ع)

امروز 13 مردادماه سالگرد شهادت سردار شهید علیرضا موحددانش است.
داشتیم مشورت می‌کردیم که به دشمن حمله کنیم یا نه که صدای انفجار شنیده شد و یکی از رزمنده‌ها روی مین رفت. تازه متوجه شدیم که جلویمان میدان مین است و یک عده‌ای از بچه‌ها هم در داخل میدان نشسته‌اند. بلافاصله بچه‌های تخریب که مامور به گردان‌ها بودند دست به کار شدند و معبری باز کردند.
مثل اینکه حیا می‌کرد و می‌خواست حرفش رو کسی نشنود گفت: «برادر پارسا، هفته دیگه خدا می‌خواد به من یک فرزند عطا کنه.» الان خانواده به من نیاز دارند و از اینکه دارم می‌رم کنارشان خوشحال هستم. با نادعلی مشغول صحبت بودیم که مقابل حسینیه شلوغ شد.
تیپ 10 سیدالشهدا (ع) در تاریخ 15 فروردین سال 61 با حکم داوود کریمی به فرماندهی محسن وزوایی تشکیل شد. قبل از صدور این حکم، محمد اویسی مسول عملیات سپاه تهران مامور می‌شود تا با جمعی از دوستانش، کارهای مقدماتی راه‌اندازی تیپی ویژه تهرانی‌ها در کنار تیپ 27 محمد رسول الله (ص) را انجام دهد.
تمام فرماندهان در نیمه شعبان جمع شده بودند. نزدیک غروب بود که برای وضو گرفتن از قرارگاه بیرون رفت تا نماز اقامه کند. ما نیز با تعدادی از فرماندهان از جمله شهید سیدمحمد زینال‌حسینی فرمانده تخریب لشکر 10 سیدالشهدا (ع) داخل سنگر بودیم.
سعید با صدای بلند فریاد می‌زد:«امروز عاشوراست و حسین تنهاست.» آنقدر تُن صدایش بلند بود که همه اردوگاه صدای او را شنیدند و بچه‌ها از چادرها بیرون آمدند. این هیبت و هیبت سعید همه رو منقلب کرد. شهید مجید داوودی با پای لنگش اولین نفری بود که به سعید پیوست و بعد هم سه نفری فریاد زدند: «هر کس می‌خواهد بماند و هر که نمی‌خواهد برود.»
بچه‌های اطلاعات-عملیات وتخریب درمنطقه زیر «بمو» مستقر بودند و برای مأموریت‌های گشتی شناسایی اعزام می‌شدند و شهید حاج کاظم رستگار برای نظارت برانجام کارها در منطقه حضور پیدا می‌کرد.
امروز 13 مردادماه سالگرد شهادت سردار شهید علیرضا موحددانش است.
کمی که جلوتر رفتیم با چند نفر دیگر مواجه شدیم که متوجه شدیم عراقی‌ها هستند و سریع دور زدیم که برگردیم با اون دو نفر روبرو شدیم و تازه متوجه شدیم اسلحه هم دارند و شروع به تیراندازی کردند و حاج ناصر یک «آخ» گفت.
شرایط سختی بود. نه من و نه علی یک لحظه هم به این فکر نکردیم که حسین را رها کنیم و خودمون را نجات بدهیم. زیر آتش دو نفری سفت به حسین چسبیده بودیم.