ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسرکشی

هر چه می‌گفت: کاملا می‌پذیرفتم و هر کاری از من می‌خواست چشم و گوش بسته انجام می‌دادم تا جایی که نقشه قتل شوهرش را با من در میان گذاشت تا بعد از کشتن شوهرش دنیای خوشبختی و خوش گذرانی را تجربه کنم اما...
میله بزرگ آهنی را برداشتم و به سرش کوبیدم وقتی جان داد جسدش را درون حمام کشاندم و با ریختن تینر جسد او را آتش زدم بعد هم برای آن که کسی متوجه نشود به قسمت‌های دیگر خانه هم تینر ریختم و آتش زدم.
دکتر‌ها می‌گفتند دچار افسردگی بعد از زایمان شده است و، چون وضعیت خیلی حادی دارد، باید حتما داروهایش را بخورد. چند بار دخترم همه داروهایش را یکجا خورده بود و با شست‌وشوی معده توانستیم او را نجات دهیم.
چاقوی میوه خوری را در گلویش فرو کردم طوری که تیغه آن از آن طرف بیرون زد! و خون به اطراف پاشید! در همان حال پیکر مجروح همسرم را رها کردم و با تعویض لباس‌های خون آلودم از منزل گریختم!
در این دست‌نوشته که به احتمال زیاد دقایقی قبل از حادثه نوشته شده، اختلاف خانوادگی علت و انگیزه پایان‌دادن به زندگی این زن و مرد عنوان شده بود. باوجود‌این هنوز در واقعی‌بودن این دست‌نوشته که می‌توانست کلید حل معمای جنایی باشد، شک و تردید وجود داشت.
بعد هم درگیری ما بالا گرفت و ناگهان دستم را روی گلویش گذاشتم، نمی‌خواستم او را به قتل برسانم. به خودم که آمدم، همسرم نفس نمی‌کشید.
از دستش خیلی عصبانی شده بودم، چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به جان او افتادم. به خودم که آمدم متوجه شدم که کبری را کشته ام.
او طوری با من حرف زد که انگار هیچ ارزشی ندارم. وقتی آن حرف‌ها را به من زد، آن‌قدر عصبانی شدم که ابتدا او را خفه کردم و بعد برای اینکه مطمئن شوم مرده است، با چاقو گلویش را بریدم.
چند ماه بعد نیز متهم به خاطر اختلاف با باجناقش او را بشدت مصدوم کرد تا جایی که فک او شکست و چند روزی در بیمارستان بستری بود و بعد از عمل جراحی مرخص شد، اما به خاطر تهدید‌های این مرد شرور ناچار شد رضایت دهد.
بعد از آن خیلی ناراحت و عصبی بودم تا اینکه چاقویی خریدم و با فرانک تماس گرفتم و به این بهانه که می‌خواهم به تو انگشتر طلا و 3 میلیون تومان پول بدهم او را به هتل کشاندم و بعد هم با چاقو فرانک را کشتم و از آنجا فرار کردم و به خانه مادرم رفتم.
پیشخوان