همسرکشی

به دنبالش رفتم عصبانی شده بودم، آنجا، چون منطقه صعب‌العبور و کوهستانی است، نور کافی ندارد و من فانوس همراهم داشتم. با فانوسی که دستم بود چند بار به سر فرنگیس زدم که او خونین روی زمین افتاد. بعد دیدم نفس نمی‌کشد.

از قبل مقداری قرص برنج خریده و در ظرف کپسول ریخته بودم. وقتی از من پرسید داروی گیاهی را خریده‌ام، ظرف قرص برنج را نشان دادم و گفتم آنجا گذاشته‌ام. او هم یک عدد از آن‌ها را خورد.

این درگیری حتی به حضور گشت انتظامی نیز در محل کشیده شده است، اما همسر و برادر شوهر آن زن که در منزل اجاره‌ای حضور داشتند مدعی شده اند که موضوع یک مشکل خانوادگی است و خودشان آن را حل خواهند کرد.

دختر نوجوان مقتول در دادگاه کیفری گفت: «من برای چهار متهم این پرونده تقاضای قصاص دارم و از دادگاه می‌خواهم که مادرم را هم مجازات کند. این زن دیگر مادر من نیست و من می‌خواهم مجازات شود.

زمان حادثه خیلی عصبانی بودم و از شدت خشم نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم. متهم در ادامه به بازسازی صحنه جرم پرداخت و توضیح داد سلاح شکاری را مدت‌ها قبل خریده بود.

به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت و با چاقو به من حمله کرد. من چاقو را از او گرفتم، شوهرم روی مبل افتاد، شال را دور دهانش پیچیدم که دیگر نتواند بلند شود و من را بزند. یک‌دفعه دیدم سیاه شد.

من فریب فریبا را خوردم. او قبل از اینکه من دست به کار شوم، یک بار خودش برای قتل شوهرش اقدام و او را با سم مسموم کرده بود، اما کمال زنده ماند، به همین دلیل فریبا از من کمک خواست.

حدود ساعت 9 یا 10 صبح روز بعد منیژه به سراغم آمد و گفت موقع مناسبی برای اجرای نقشه‌مان است. او وارد آپارتمان شد و در را باز گذاشت و من هم چند دقیقه بعد رفتم و با دو ضربه چاقو به گردنش او را کشتم و از خانه بیرون آمدم.

من همچنان طناب را می‌کشیدم و شوهر 34 ساله او در حال خرخر کردن بود که «ز» یکی دیگر از همان قرص‌ها را آورد و درون دهان شوهرش فرو کرد! وقتی دیگر نفس نکشید او را در همان جا دفن کردیم!‌