ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسرکشی

این دختر ادامه داد: والدینم روز حادثه سر این موضوع با هم درگیر شدند. من سعی کردم آن‌ها را جدا کنم. وقتی پدرم به آشپزخانه رفت، من فکر کردم دعوا تمام شده است. مادرم دراز کشیده بود که پدرم با چاقو به او حمله کرد و او را زد.
روز حادثه بار دیگر سر همین موضوع با هم بگومگو کردیم. من که عصبانی شده بودم، در یک لحظه جسمی را به سر همسرم کوبیدم. نمی‌خواستم او را بکشم، اما زنم غرق در خون به زمین افتاد و فهمیدم جانش را از دست داده است.
من قصد کشتن او را نداشتم و حتی وقتی که دیدم حالش بد است، او را به بیمارستان بردم. قبل از آن هم پماد خریده بودم و روی زخم‌هایش می‌زدم.
یک روز من و میترا با هم مشاجره کردیم و من با ضربات چاقو میترا را کشتم و متواری شدم. مدتی در مرز مخفی شدم و بعد به افغانستان رفتم و چند سالی همان‌جا ماندم.
من هم عصبانی شدم و سرعتم را کم کردم تا وقتی که داشت از ماشین پیاده می‌شد طوری حرکت کنم که دست و پایش بشکند و تنبیه شود، واقعاً قصدم کشتن او نبود. اما سرش با جایی برخورد کرد و جانش را از دست داد.
اکبر مرد بدخلقی بود و مدام ما را اذیت می‌کرد و با هر بهانه‌ای کتک‌مان می‌زد. من در تمام طول این سال‌ها سعی کردم صبوری کنم، اما تحمل کتک خوردن دخترانم را نداشتم. همسر اولش هم به‌خاطر همین بد رفتاری‌هایش از او جدا شده بود.
همین وحشی‌هایی که در قرن 21 همسر خود برای به دنیا آوردن دختر سلاخی می‌کنند آیا لحظه‌ای فکر کردند که مادر خود آن‌ها هم دختر بود و آن‌ها نیز از یک وجود یک زن به دنیا آمده‌اند.
آن روز وقتی من وارد خانه شدم شوهر فریبا مرده بود و این من بودم که برای دفن جسد کمک کردم. وقتی ما شناسایی شدیم به خاطر فرزندم تصمیم گرفتم اتهام قتل را قبول کنم.
طی چند ماه گذشته همسرش چندباری به مطبم آمد و از بدبینی و شکاک بودن او انتقاد می‌کرد که من هم برایش توضیح دادم که ویژگی بیماران دوقطبی به همین صورت است و معمولاً آن‌ها به اطرافیانشان بدبین هستند.
من اتهام را قبول دارم، ولی به عمد همسرم را نکشتم. متهم گفت: ما با هم درگیر شدیم و من از شدت عصبانیت اصلا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده است.
پیشخوان