ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

همسرکشی

من و همسرم ساکن پاکدشت بودیم. روز دوم فروردین ماه با هم جروبحث کردیم. همسرم مهریه و حق طلاق می‌خواست و من مخالف بودم. حین مشاجره از کوره در رفتم. دستانم را دور گردنش انداختم و آن‌قدر فشار دادم تا او خفه شد.
من برای اینکه راز قتل فاش نشود از پسرم کمک گرفتم و با همکاری او جسد را از خانه بیرون بردیم تا وانمود کنیم از علت قتل و هویت قاتل اطلاعی نداریم.
وقتی همسرم با من جرو‌بحث کرد، به کناری رفت و سعی کرد سر خودش را گرم کند. داشت کار می‌کرد که پایش به یکی از کارتن‌ها گیر کرد و به زمین افتاد و از چند پله پرت شد.
چند ماه قبل زمانی که صحبت سر ارثیه شد، پسرم به‌نام بابک بر سر تقسیم ارثیه با من دعوایش شد و آنجا بود که راز قتل پدرش را برملا کرد.
پدرم اعتیاد داشت، اما من خیلی دوستش داشتم. او بسیار پدر مهربانی بود. من را به‌تنهایی بزرگ کرد و به خاطر من از خودش گذشت. من حاضر نیستم از قاتل او گذشت کنم. مادرم من را رها کرد؛ اما پدرم من را به‌تنهایی بزرگ کرد.
متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت باجناقش به دخترش نظر داشته و به همین دلیل هم او را کشته و او را لایق مرگ می‌دانسته است.
روز حادثه وقتی همسرم خواب بود با کمک پسر ودخترم اسلحه‌اش را از داخل جعبه‌ای که وسایل خاص اش را در آن نگهداری می‌کرد برداشتیم وبه او شلیک کردم.
از سوی دیگر خودروی تازه شسته شده این مرد و خراش ایجاد شده در ناحیه گردنش دربازجویی‌ها ظن پلیس را به وی بیشتر کرد.
آنقدر اذیت‌مان کرد که نقشه قتلش را کشیدیم و سعی کردیم با مسمومیت او را به قتل برسانیم، اما موفق نشدیم تا اینکه شب حادثه وقتی پدرم در حال تماشای فیلم بود، من و مادرم با چاقو او را به قتل رساندیم.
وقتی خالکوبی را دیدم، آن‌قدر عصبانی شدم که درگیری بالا گرفت. او من را با گردوشکن می‌زد و من هم با ضربه چاقو او را زدم و به قتل رساندم. بعد جسد را مثله کردم تا بتوانم از خانه بیرون ببرم و پنهان کنم.
پیشخوان