مردی که همسر سومش را با ضربات متعدد چاقو در حمام به قتل رسانده بود، با گذشت سالها از وقوع جنایت از اولیایدم رضایت گرفت و به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. متهم به نام بهرام که در زمان حادثه 35ساله بود، بعد از سه بار ازدواج، همسر سومش به نام مژگان را به قتل رساند و جسدش را در خانه رها کرد.
گزارش این قتل فجیع را خواهر بهرام به مأموران داد. او به پلیس گفت با جسد همسر برادرش روبهرو شده و درخواست کمک کرد. با حضور مأموران در خانه جسد مژگان پیدا و بعد از انتقال جنازه به پزشکی قانونی، تحقیقات مأموران از خواهر بهرام آغاز شد.
این زن گفت: من به خانه برادرم رفتم که به او و همسرش سر بزنم. وقتی برادرم در را باز کرد، بسیار آشفته و ناراحت بود. وارد خانه شدم و برادرم به من گفت مژگان را به قتل رسانده است. او گفت با مژگان درگیر شده و از شدت عصبانیت او را کشته است.
من باور نکردم. خودم به حمام رفتم و جسد مژگان را دیدم. وقتی بهرام مورد بازجویی قرار گرفت، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من و همسرم تازه ازدواج کرده بودیم.
روز حادثه با هم جروبحث کردیم و همسرم به حمام رفت. وقتی وارد حمام شدم تا با او صحبت کنم، همسرم فحاشی کرد و من که خیلی عصبانی شده بودم، او را زدم و به قتل رساندم. این پرونده بعد از گفتههای متهم و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
بهرام پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و اولیایدم درخواست قصاص کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من اتهام را قبول دارم، ولی به عمد همسرم را نکشتم. متهم گفت: ما با هم درگیر شدیم و من از شدت عصبانیت اصلا متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده است.
وقتی قضات به متهم گفتند همسرش براساس نتیجه پزشکی قانونی باردار بوده است گفت: مژگان درباره بارداریاش به من چیزی نگفته بود و من اصلا از بارداری همسرم خبر نداشتم. با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
رأی صادرشده در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. 11 سال بعد از این حادثه بالاخره بهرام موفق شد رضایت اولیایدم را جلب کند. او دوباره پای میز محاکمه رفت و گفت: من قبل از مژگان دو بار ازدواج کردم و هر دو ازدواجم ناموفق بود.
وقتی با مژگان ازدواج کردم، واقعا عاشق او شدم. ما زندگی خوبی داشتیم و با هم خوشبخت بودیم. رابطه ما خیلی خوب بود؛ اما روز حادثه قبل از اینکه مژگان به حمام برود با هم جروبحث کردیم. متهم درباره اینکه چرا با مژگان درگیر شد، گفت: من از همسر دومم یک دختر پنجساله داشتم.
آن روز به دیدن دخترم رفته بودم. مژگان که فهمید به دیدن دخترم رفتهام، خیلی عصبانی شد و به من گفت حق نداشتی این کار را بکنی. گفتم آن بچه دختر من است و نمیتوانم او را کنار بگذارم، اما مژگان اصرار داشت که من دیگر دخترم را نبینم. او به حمام رفت.
من پشتسرش رفتم تا با او صحبت کنم. گفتم باید بداند من دخترم را کنار نمیگذارم. مژگان عصبانی شد و به من و دخترم فحاشی کرد. از این کار عصبانی شدم و با کارد آشپزخانه سراغ مژگان رفتم و او را کشتم. البته قصدم این نبود که او را بکشم و فقط میخواستم او را زخمی کنم.
متهم گفت: وقتی مژگان غرق خون روی زمین افتاد، آنقدر ترسیدم که نتوانستم واکنشی نشان دهم. چند دقیقه بعد خواهرم آمد و موضوع را فهمید. بهرام درباره اینکه فرزند خودش را که جنین سهماهه بود، به قتل رسانده است، گفت: مژگان به من نگفته بود باردار است.
من اصلا در جریان بارداری او نبودم. فقط او مدام به من میگفت اگر یکبار دیگر دخترم را ببینم از من جدا میشود. او درباره اینکه چطور موفق به جلب رضایت اولیایدم شد، گفت: پدر و مادر مژگان اصرار داشتند حتما حکم قصاص را اجرا کنند.
آنها حتی حاضر نبودند پدر و مادر من را در خانه قبول کنند و با آنها حرف بزنند. مادرم افراد زیادی را واسطه کرد و در نهایت پدر و مادرم موفق شدند با پرداخت مبلغی که اولیایدم خواسته بودند، رضایت آنها را جلب کنند. متهم گفت: 11 سال از ماجرای قتل گذشته است و من در این مدت بسیار سختی کشیدهام.
حالا 46ساله هستم و وارد میانسالی شدهام. فرزندم را سالهاست که از نزدیک ندیدهام. به لحاظ روحی بسیار تحت فشار هستم. درخواست دارم با توجه به مدت زمانی که بازداشت بودم و خسارتی که بر خانوادهام وارد شده است، دادگاه در مجازات من تخفیف دهد.
با پایان جلسه دادگاه و بیان آخرین دفاع از سوی متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.