با امیر درگیر شدم و دستانم را روی گلویش گذاشتم و او را خفه کردم. بعد هم چند ضربه چاقو به او زدم. بعد از واردکردن ضربات چاقو او را در گوشهای رها کردم و رفتم. چون در باغ ساختوساز بود و مدتی بود که صاحب باغ هم زیاد سر میزد، میدانستم جسد را پیدا میکنند.