معتزله در بحثهای کلامی و نیز تفسیر آیات قرآن،از عقل و تفکر عقلانی استفاده می کردند،و هرگاه نتایج استدلالهای عقلی آنان با ظواهر دینی مخالفت داشت،دست به تأویل ظواهر زده و بدین وسیله میان عقل و دین ایجاد هماهنگی می کردند.فیلسوفان اسلامی نیز از همین روش پیروی می کنند،که معتزله غالبا از تفکر جدلی بهره می گرفتند،ولی فیلسوفان اسلامی از تفکر برهانی.