خواندنی ها برچسب :

تخریب‌چیان-لشکر10-سیدالهشدا

گردانی در لشکر سیدالشهداء(ع) داشتیم به نام گردان «صابرین»، یا به قول رزمندگان لشکر «گردان قاطریزه». این گردان وظیفه‌اش از یک طرف رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه.
بعد از شهادت «علی‌اکبر« نه دوربین عکاسی‌اش پیدا شد و نه دفترچه‌های 40 برگ که گزارش‌ها و خاطراتش را در آن‌ها نوشته بود.
وقتی برای ماموریت مین‌گذاری برای مقابله با پاتک‌های دشمن به سمت پاسگاه «زید» می‌رفتیم در مسیر به اسماعیل گفتم: «اسماعیل خیلی مواظب خودت باش که چیزیت نشه!»
حاج امیر یشلاقی پرسید: «می‌خواهی اینجا جهنم درست کنی.» او هم خندید و گفت: «بهتر از اینه که به دست دشمن بیفته.» با بچه‌های تخریب لشکرعاشورا خداحافظی کردیم وعباس هم پایش را روی گاز گذاشت.
حاج امیر یشلاقی پرسید: «می‌خواهی اینجا جهنم درست کنی.» او هم خندید و گفت: «بهتر از اینه که به دست دشمن بیفته.» با بچه‌های تخریب لشکرعاشورا خداحافظی کردیم وعباس هم پایش را روی گاز گذاشت.
ازش پرسیدیم: «تو چه جوری مجروح شدی؟» گفت: «با برادر وهابی از جاده مالرومی‌خواستیم بیاییم که بی سیم‌چی گفت: جاده مالرو مین گذاری شده از جاده اصلی برید!»
سال 66 آخرین سالی بود که فرمانده ما شهید زینال حسینی در میان ما بود و هرچه توانست در برگزاری جشن ولادت امام حسن علیه السلام سنگ تمام گذاشت.
نرمش که به پایان می‌رسید رو به قبله می‌ایستادیم و یکی می‌گفت: «تنها ره سعادت» و بچه‌ها جواب می‌دادند:«ایمان، جهاد، شهادت» و همه با هم سوره«والعصر» را می‌خواندند
پیشخوان