به گزارش ایسنا، جعفر طهماسبی از تخریبچیان لشکر10 سیدالهشدا در خاطره ای روایت میکند: یکی از کارهای سخت جبهه «صبحگاه» رفتن بود. البته صبحگاه که نه من منظور دویدن بعد از مراسم صبحگاه بود که اگر نگویم همه ولی اکثر بچهها دوست داشتن از زیرش در برند. بعد از قرآن و دعای صبحگاه فرماندههان آنهایی که از رزم معاف بودن مرخص میکردند مانند پرسنل کارگزینی، تبلیغات، بهدرای، مجتمع رزمندگان، تدارکات، پیرمردها و رزمندگانی که از عملیاتهای قبل زخمی به پا داشتند.
در نهایت افرادی که صبحها حمام میرفتند هم به صورت خود کار از صبحگاه خارج میشدند. بچههای تخریب شکر10، صبحگاه رفتن با شهید نوریان را خیلی دوست داشتند و آن هم به این خاطر بود که شهید نوریان زیاد رزمندگان را نمیدواند. شاید دویدن صبحگاهی به 500 متر هم نمیرسید. ایشان دستور میداد بچهها حلقه بزنند و خودش وسط میرفت و نرمش میداد. نرمشهای او هم با خنده و طنز بود.
بعضی اوقات یک سری نرمشهای من درآوردی میداد و با خنده میگفت: «این نرمش در سطحروستا ست.» نرمش که به پایان میرسید رو به قبله میایستادیم و یکی میگفت: «تنها ره سعادت» و بچهها جواب میدادند:«ایمان، جهاد، شهادت» و همه با هم سوره«والعصر» را میخواندند و بعد به ستون پنج میشدیم و روی پاهامون مینشستیم و شهید حاج عبدالله نوریان موعظه کردن بچهها را آغاز میکرد.
توی همه موعظههاش یه جمله مشترک داشت. میگفت: «برادرها! کار کنید. بازیگوشی برای ما نیست. وقت نداریم. وقت خیلی تنگ است.»