ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حجاج-ایرانی

یکی‌شان که هیکلش به قواره‌ی من پهلو می‌زد، به حسرت پرسید «پیراهنت را از این‌جا خریدی؟» و شنید که توی بارم داشتم. و حسرتش زیادتر شد که...
نمی‌شد. انگار بنا نبود شامِ آخرمان به بار و طبق معمول! باشد. نماز را به هر جان کندنی که بود خواندم و با حاج جواد در خلاف جهت طواف، پشت سر نماز طواف خوان‌ها گفتیم بیائیم تا چراغ سبز و طواف را شروع کنیم
نمی‌شد. انگار بنا نبود شامِ آخرمان به بار و طبق معمول! باشد. نماز را به هر جان کندنی که بود خواندم و با حاج جواد در خلاف جهت طواف، پشت سر نماز طواف خوان‌ها گفتیم بیائیم تا چراغ سبز و طواف را شروع کنیم
در این رمان دخترانه از «مریم بصیری» همراه با «ماهی» می‌شوی و از زاویه آبیِ چشمانش، به سفر حج می‌روی. دختری مستقل و یک‌دنده که حالا به نیت پایان‌نامه‌اش، برای عکاسی بار سفر بسته.
خلاصه دعوا تن به تن شد! زمین پر شد از حجاج سر و دست شکسته. زنی را دیدم که مجروح شده و با سر و صورت خونی روی زمین افتاده بود. با رفقایم دست و پایش را گرفتیم و او را کنار بردیم.
امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون‌های فتنه و جاسوسی مبدل شده‌اند که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» را ترویج می‌کنند.
از طوافی که کرده بودیم، ذوق داشت و همه تشویش و نگرانی‌هایش بدل شده بودند به شادی نشسته در چشم‌هایش و داد می‌زد که توانسته همه حرف‌های دلش را به خدا بزند و یقین داشت خدا صدایش را شنیده.
جوان‌تر که بودم، در حج اولی که میهمان خدا شدم، زور زیادی زدم و تلاش بسیاری کردم که بین چادرها گم شوم و راه برگشتنم به چادرهای ایرانی را پیدا نکنم؛ اما مگر این عقلِ دنیادیده نافرمانِ همه‌چیزبلد گذاشت؟
مراسم حج سال 66، یکی از صفحات کتاب پر جنایت آل‌ سعود است که در آن کشتار بیش از 270 نفر از شهروندان ایرانی که برای حضور در مراسم «برائت از مشرکین» شرکت کرده بودند را رقم می ‌زند
پیشخوان