حسین-یکتا

ازطرف شهیدجمهور قرار شد یک مرکز کنترل مدیریت بحران برای حوادث غیرمترقبه‌ تجهیز شود وبازحاج اکبر صباغیان مسئول این کار شد.ماه صفر سال96علاوه بر آشپزخانه مهران، کارآشپزخانه سامرا راهم به عهده گرفت و...

آن طور که دوستان می گویند مثل اینکه از سفارت برای تشییع شهید آمده بودند و آنجا هم من در حد 5 دقیقه، یک صحبت کوبنده‌ای داشتم. آنجا به من گفتند که شما سعی کن در چارچوب خودت باشی!

آن طور که دوستان می گویند مثل اینکه از سفارت برای تشییع شهید آمده بودند و آنجا هم من در حد 5 دقیقه، یک صحبت کوبنده‌ای داشتم. آنجا به من گفتند که شما سعی کن در چارچوب خودت باشی!

آن طور که دوستان می گویند مثل اینکه از سفارت برای تشییع شهید آمده بودند و آنجا هم من در حد 5 دقیقه، یک صحبت کوبنده‌ای داشتم. آنجا به من گفتند که شما سعی کن در چارچوب خودت باشی!

آن طور که دوستان می گویند مثل اینکه از سفارت برای تشییع شهید آمده بودند و آنجا هم من در حد 5 دقیقه، یک صحبت کوبنده‌ای داشتم. آنجا به من گفتند که شما سعی کن در چارچوب خودت باشی!

گفت جانبازی از نوع سختش دیگر چیست؟ گفتم مثلا جانباز قطع نخاع بشوی. گفت بی‌معرفت منی که این همه فعالم و نمی توانم یک جا بند باشم بنشینم در خانه، دراز بکشم و نتوانم هیچ کاری انجام بدهم که...

دیدم پایشان سرد است؛ خودشان هم هیچ عکس‌العملی در مقابل صدا زدن من نداشتند. یک آن، چیزی از ذهن من گذشت، اما سریع به خودم مسلط شدم. چراغ را که روشن کردم دیدم صورتشان کبود است.

معاون نشر مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب در یادداشتی به توصیف کتاب «مربع‌های قرمز» پرداخته است.

حاج حسین یکتا درباره کتاب «مگر چشم تو دریاست» می‌نویسد: بین جلسات و در ماشین و در خانه میان سطرهایش زندگی کرده‌ام، از این دنیا جدا شدم، گریستم و خندیدم. نسخه شفابخش این روزهایمان هست، کتاب.

مسئول قرارگاه فرهنگی خاتم‌الاوصیاء (ص) گفت: بسیاری از کسانی که خرده شیشه دارند، از طنز «دکتر سلام» می‌ترسند؛ در حالی که «دکتر سلام» در دل مردم ایران جای دارد.