ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حسین

پرونده پزشکی مسعود را به هر دکتری که نشان می‌دهیم ناامیدمان می‌کند. در کوره‌ای از دلهره می‌سوزم و هیچ کاری از دستم برنمی‌آید. نه اشک آرامم می‌کند و نه دلداری‌ها. برعکس مسعود بریده بریده نفس می‌کشد.
کتاب «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» شامل خاطرات آزاده خلبان حسینعلی ذوالفقاری نوشته صادق وفایی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود.
کتاب «میاندار» نوشته مسعود امیرخانی خاطرات شفاهی فرمانده مخصوص نیروی قدس توسط انتشارات خط مقدم به چاپ سوم رسید.
متوجه موتورسواری می‌شوند که روی جاده به سمت خط مقدم در حرکت است. بچه‌ها متوجه می‌شوند که وی، فرمانده تیپ 44 قمر بنی‌هاشم (ع)، آقای حاج علی زاهدی است.
نهایتاً وقتی فشار عراقی‌ها زیاد شد، موقع برگشتن به جزیره مجنون، ایشان خودش را از قایق به داخل هور پرت کرد، تا باز هم ایستادگی کند!
عمار به بچه‌ها سفارش کرده بود هر سؤالی دارند از من بپرسند. کاظم سؤال‌های جزئی را خیلی خودمانی می‌پرسید و به خاطر شرایطی که داریم شاید بچه‌ها چند شب نتونند بروند حمام. گاهی تا بیست روز هم نمی‌توانند.
کتاب «عقیق»؛ زندگی‌نامه داستانی شهید حسین خرازی به قلم نصرت‌الله محمودزاده، همزمان با سالرزو شهادت این سردار همیشه‌خندان جبهه‌ها، برای دهمین‌بار توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
خیلی از زندانیان با شنیدن خبر شهادت حاج قاسم متأثر شدند. مرد مسنی به نام حاج غلوم که به اتهام مواد مخدر و شرکت در جنگ تحمیلی زندانی شده بود به ما می‌گفت: «چرا شما این قدر ناراحتید؟...
او ارادت زیادی به رهبرمعظم داشت. شهیدان حاج‌قاسم و حججی را بسیار دوست داشت و می‌گفت: «من آرزو دارم سر مزار این دو شهید بروم. همیشه می‌گفتیم باشد مادر، ان‌شاءالله خواهیم رفت...».
حالا سوریه قسمتش شده بود و از شهادت حرف می‌زد. یک آن به دلم افتاد اگر راهی شود، شهید می‌شود. دستش را گرفتم و گفت: «حمید جان! امشب به همه بگو داری می‌ری. بدون دیدن و اجازه گرفتن از پدرت نمی‌ذارم بری!»
پیشخوان