زمانی برای تبلیغ به روستایی در حومه گرگان مسافرت کردم. یک شب درویشی به مسجد آمد و نوحه خوانی کرد و بخاطر نوحه خویش از طرف مردم مورد تحسین قرار گرفت. درویش جوان پس از برگزاری مجلس رو به جمعیت کرده و گفت: «از سید و ملا سؤالی دارم. هر یک پاسخ بگوید 5 تومان (به پول آن زمان) به او خواهم داد.»