ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

خاطرات-قاسم-سلیمانی

سرپرست نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور گفت: شهید حاج قاسم سلیمانی مربوط به 13 دی هر سال نیست، بلکه شخصیت ملی و بین‌المللی است. برای نخستین‌بار است که نسل فعلی قهرمانش را پیدا کرده است.
وقتی این جمله را گفت؛ ‌گفتم: خودت را لوس نکن! من نمی توانم این دعا را بکنم؛ اصلا دعا نمی کنم شهید بشوی. تا من این را گفتم، حرفش را پس گرفت و گفت پس همان دعای شهادت را بکن!
اصلاً ما دوتا همدیگر را ندیده بودیم. آقا جان‌محمد زمان جنگ هشت سال همه­‌اش توی جبهه بود. خانواده می­‌خواستند از جنگ یک­ کم فاصله بگیرد؛ بعد بهش می­گویند: «بیا و ازدواج کن!» می­گوید: «نه...»
یکی از نفربرهای جنگی می آید و پیکر را می گذارند داخل آن تا بیاورند عقب و اشتباهی می‌برند به سمت دشمن. سریع هم اعلام می‌کنند و سرش را می بُرند و جشن می‌گیرند!
من را بوسید و گفت:‌ مادر! خوش به سعادتت. داری می‌روی زیارت حضرت زینب. گفتم تو هم بیا. گفت فرمانده‌مان به من مرخصی نمی دهد که بیایم حرم.
راستش این موضوع را تا امروز به مادرش هم نگفته‌ام چون می‌دانستم که برایش سنگین تمام می شود. حقیقت این است که...
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر 27 بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. می‌خواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر 27 بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. می‌خواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت...
آمدم تا رسیدم به میدان خراسان. جلویم را گرفتند. گفتند: ‌اسلحه را بده. گفتم: ‌من اسلحه را آنجا ندادم، اینجا بدهم؟! گفتند به فرمان حضرت امام کمیته انقلاب تشکیل شده و همه اسلحه‌ها را باید جمع کنیم...
یکی دیگر از خصوصیات عباس این بود که از شرایط خطرناک سوریه هیچ ترسی نداشت. پسر خاله‌اش می گفت یک شب با هم سر پست بودیم که دیدم عباس گم شد. هر چه گشتیم نبود...
پیشخوان