ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

خان-طومان

یک نفر از احرار الشام رو اسیر میکنن و میگن مبادله کنیم؛ که می‌بینن چشمای عباس رو درآورده بودن و زبونش رو بریده بودن؛ بینی‌ش رو بریده بودن و گوشت صورت رو خالی کرده بودن؛ فقط یک جمجمه بود و دو تا دنده.
گفت پنج تا داعشی به نیت تو می‌کشم؛ پنج تا به نیت تو می‌کشم؛ به نیت بابام شهید می‌شم. گفتم پس من چی؟ گفت مامان! تو جایگاهت فرق داره؛ برای اینا 5 تا می‌کشم برای شما بعد از این هر چی داعشی کشتم...
فرداش میان دست‌های عباس رو به تویوتا می‌بندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا می‌شه و تیکه های بزرگ رو با قمه‌های بزرگ از هم جدا می‌کنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می کنن...
با حضرت عباس! اگه من رو مدافع حرم خواهرت نکنی، آب نمی خورم. تا پامو نذارم حرم خواهرت، آب نمی خورم. از اون جایی که آب به بدن نرسه، کلیه و کبد از کار می افته، یک استکان چای صبح می خورم یک استکان شب.
خودش رو آماده می‌کرد که اگه یه موقع جنگ شد، بدنش آماده باشه. باباش می‌گفت که زمان جنگ یه موقع غذا هم نیست باید گشنه باشی به خاطر همین خودش رو آماده می‌کرد که اگر همچین زمانی پیش اومد، آماده باشه.
اول گذاشتیمش کلاس ژیمناستیک و گفتیم: برو ژیمناستیک. یک روز رفت و دیگه نرفت. پشیمون شد. گفتیم: چرا نمیری؟ گفت: لباساش لختیه، بدم میاد که همه جام معلوم باشه، به خاطر همین نمی‌رم.
اول گذاشتیمش کلاس ژیمناستیک و گفتیم: برو ژیمناستیک. یک روز رفت و دیگه نرفت. پشیمون شد. گفتیم: چرا نمیری؟ گفت: لباساش لختیه، بدم میاد که همه جام معلوم باشه، به خاطر همین نمی‌رم.
اول گذاشتیمش کلاس ژیمناستیک و گفتیم: برو ژیمناستیک. یک روز رفت و دیگه نرفت. پشیمون شد. گفتیم: چرا نمیری؟ گفت: لباساش لختیه، بدم میاد که همه جام معلوم باشه، به خاطر همین نمی‌رم.
دکترا با هم حرف می‌زدند و می‌گفتند که ما عمل می‌کنیم! ولی این نود درصد احتمال داده میشه که لال بشه و نتونه حرف بزنه. اگر هم حرف بزنه احتمال داره که لکنت زبون شدید پیدا کنه...
دکترا با هم حرف می‌زدند و می‌گفتند که ما عمل می‌کنیم! ولی این نود درصد احتمال داده میشه که لال بشه و نتونه حرف بزنه. اگر هم حرف بزنه احتمال داره که لکنت زبون شدید پیدا کنه...
پیشخوان