ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

خان-طومان

دکترا با هم حرف می‌زدند و می‌گفتند که ما عمل می‌کنیم! ولی این نود درصد احتمال داده میشه که لال بشه و نتونه حرف بزنه. اگر هم حرف بزنه احتمال داره که لکنت زبون شدید پیدا کنه...
دکترا با هم حرف می‌زدند و می‌گفتند که ما عمل می‌کنیم! ولی این نود درصد احتمال داده میشه که لال بشه و نتونه حرف بزنه. اگر هم حرف بزنه احتمال داره که لکنت زبون شدید پیدا کنه...
وقتی متوجه شد موقعیت‌شان لو رفته نیروها را عقب کشید. خودش آخرین نفر بود. موقع عقب‌نشینی تیر خورد و افتاد. بعد از مدتی اعلام کردند یک از نیروهای رزمی جا مانده.
ساعت حدود 11 صبح بود رفتم بیرون درخانه تا آب و جارویی کنم که دیدم آقایی با لباس نظامی دارد به خانه ما نزدیک می‌شود. سرم را بلند نکردم گفتم حتماً فرد غریبه‌ای است، نمی‌دانستم زکریاست. پسرم شوخ‌طبع بود.
انتشارات شهیدکاظمی ناشر جهادی و پیشرو در حوزه مدافعان حرم، به صورت ویژه درباره واقعه خان طومان و شهدای خان طومان کتاب‌های متعددی را به چاپ رسانده است.
سعادتی نصیب این همرزم شهیدان شد تا پیکر مقدس گل سرسبد آنها که شهید مدافع حرم حسن رجایی‌فر بود را به نیابت از شهدای خان‌طومان برای تبرک و وداع به باغ شخصی «مصیب معصومیان» واقع در روستای بیشه بیاورند.
هر وقت نامی از یاران امام زمان به میان می آید، سیما و سیرت مصطفی احمدی جلوی چشمانم تداعی می شود؛ یک انسان مومن، شجاع، باغیرت و بی ادعا.
آنچه می خوانید، خاطره‌ای است از شهید مدافع حرم محمد بلباسی که توسط همسرشان روایت شده است.
ما کاملاً آماده مقابله با دشمن بودیم، البته مقابله جوانمردانه، اما آن‌ها ناجوانمردانه و در زمان آتش‌بس به ما حمله کردند؛ با 3 هزار نفر نیرو و تعداد زیادی تانک و نفربر.
دیدم که مانند ببر می غرید و آن چنان به گله کفتارها میزد که دشمن با دیدن او، و فقط او، چاره ای جز فرار دوباره ندید. او در حالی پنج ساعت با دشمن درگیر بود که پایش از ناحیه ی ساق، تیر خورده بود...
پیشخوان