ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

رنج

"چند بار امید بستی و دام برنهادی تا دستی یاری دهنده، کلامی مهر آمیز، نوازشی یا گوشی شنوا به چنگ آری؟ چند بار دامت را تهی یافتی؟ از پای منشین؛ آماده شو که دیگر بار و دیگر بار دام باز گستری" که زندگی سخت ساده است و پیچیده نیز هم !
در حالی که فلسفه‌هایی مانند بودیسم و رواقی‌گری بر این فرض بنا شده‌اند که رنج باید کاهش یابد یا پشت سر گذاشته شود، نیچه معتقد است که رنج می‌تواند ارزشی واقعی داشته باشد. در واقع، از نظر او «بزرگی» بدون رنج ممکن نیست.
انسان به میزانی که اصیل می‌شود غم او کم می‌شود، ولی معلوم نیست رنج او هم کم شود. بزرگ ترین رنج یک انسان بزرگ، عشق است. عشق انسان‌های کوچک، کوچک است، یا اساساً عشق ندارند؛ این‌ها میل دارند ولی انسان بزرگ عشق دارد.
دولت ها پیاپی می آیند ومی روند و ما همچنان ملت رنجوری هستیم. گویی که دردها و رنج ها بی میل نیستند با ما الفتی پایدار داشته باشند و عبور از آنها، آرزوی دست نیافتنی باشد. امید که چنین مباد.
اولین باری نیست که با خودم فکر کرده‌ام، چه شد که این مرد و بقیۀ آدم‌ها، دنبال موجوداتی رفتند و برایشان پول دادند که زندگی‌های کوتاه‌تر و پررنج‌تری دارند؟
اولین باری نیست که با خودم فکر کرده‌ام، چه شد که این مرد و بقیۀ آدم‌ها، دنبال موجوداتی رفتند و برایشان پول دادند که زندگی‌های کوتاه‌تر و پررنج‌تری دارند؟
اولین باری نیست که با خودم فکر کرده‌ام، چه شد که این مرد و بقیۀ آدم‌ها، دنبال موجوداتی رفتند و برایشان پول دادند که زندگی‌های کوتاه‌تر و پررنج‌تری دارند؟
اولین باری نیست که با خودم فکر کرده‌ام، چه شد که این مرد و بقیۀ آدم‌ها، دنبال موجوداتی رفتند و برایشان پول دادند که زندگی‌های کوتاه‌تر و پررنج‌تری دارند؟
اولین باری نیست که با خودم فکر کرده‌ام، چه شد که این مرد و بقیۀ آدم‌ها، دنبال موجوداتی رفتند و برایشان پول دادند که زندگی‌های کوتاه‌تر و پررنج‌تری دارند؟
هنوز هیچ خبری نیست. خیلی وقت است که همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است. نه متهمی دستگیر شده و نه حتی مشخص است که این جنایت، کار چه کسی بوده؛ پرونده‌ای که چهار‌سال تمام طول کشید، اما همچنان روی میز پلیس خاک می‌خورد. دیگر کسی سراغی از آن نمی‌گیرد.
پیشخوان