خواندنی ها برچسب :

شوهر-سابق

سعی کردم جسد را مثله کنم؛ به همین خاطر سرش را از تنش جدا کردم، ولی باز هم نشد. تا اینکه آن را داخل چند پتو پیچیدم، یک تاکسی خبر کردم و به سمت خارج از شهر رفتم. وقتی داشتم پتو را از تاکسی بیرون می‌کشیدم، گوشه‌ای از جسد بیرون زد و راننده تاکسی هم دید.
وقتی یوسف به سمتم حمله کرد تا من را بزند، من هم با چاقو او را زدم و بعد یکباره دیدم که یوسف نفس نمی‌کشد. ناگهان از کارم پشیمان شدم؛ ولی فایده‌ای نداشت. کاری را که نباید، انجام داده بودم.
احمد قناد بود و در یک شیرینی‌فروشی در محمدشهر کار می‌کرد، اما نمی‌دانم چه اتفاقی بینشان افتاد که با هم درگیر شده و احمد با چاقویی که داشته است رسول را به قتل رساند.