ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شوهر

با اینکه معلوم بود با یک مرد حرف می‌زند، اما آنقدر مرموز صحبت کرد که کنجکاو شدم و وقتی برای صحبت به اتاق دیگری رفت یواشکی به حرف‌های او گوش دادم و متوجه شدم که او و چند نفر از دوستانش قصد سرقت مسلحانه از جایی را دارند.
من گفته‌های شهرام را قبول ندارم، البته می‌پذیرم با او در فضای مجازی ارتباط داشتم، اما اینکه نقشه قتل را طراحی کردم دروغ است. من این کار را نکردم و شهرام دروغ می‌گوید.
او نمی‌توانست مخارج زندگی و هزینه‌های اعتیادمان را تامین کند، به همین دلیل مرا به کارگری می‌فرستاد و به کار‌هایی وادارم می‌کرد که از انجام آن‌ها نفرت داشتم.
وقتی ژاله بیهوش شد کیسه را روی صورت فرزندم کشیدم تا چهره او را نبینم. سپس با دست‌هایم او را خفه کردم. بعد از آن کیسه را روی صورت همسرم کشیدم و او را هم کشتم.
من که از رفتار سیروس خیلی عصبانی شده بودم یک دفعه چشمم به کارد میوه خوری افتاد آن را برداشتم تا شوهرم را بترسانم و مانع کتک‌هایش شوم، اما چاقو به قفسه سینه او اصابت کرد.
این در حالی است که پزشکی قانونی گزارش داد، ضربه وارده به چشم چپ مرد به حدی سنگین بوده که چشم او را به کلی نابینا کرده است.
«مهری» که در حال شستن تیغه یک چاقو برای بریدن هندوانه بود به طرف شوهر 36 ساله اش برگشت و با یکدیگر درگیر شدند در این میان ناگهان تیغه چاقو به قفسه سینه مرد جوان فرو رفت و او تلوتلوخوران روی موتورسیکلت افتاد که در انبار ضایعات پارک شده بود.
روز حادثه به مینا گفتم قصد کشتن شوهرش را دارم و به‌همین‌دلیل هم او از خانه بیرون رفت. بعد از اینکه بیژن را کشتم، جسد را داخل گونی انداختم و به بیابانی بردم و در آنجا رها کردم.
علی اصغر با پرخاشگری از ماشین پیاده شد و به رویم چاقو کشید. من چاقو را از دستش گرفتم که او به داخل ماشین برگشت و قفل فرمان آورد. می‌خواستم قفل فرمان را از دستش بگیرم که ناخواسته چاقو به گردنش خورد.
درحالی که در همان محل منتظر بودم ناگهان همسر او را دیدم که سوار بر موتورسیکلت بود، به طرف او رفتم و با تیغ موکت بری دو ضربه به گردنش زدم که پس از آن هم توسط یکی از شهروندان دستگیر شدم.
پیشخوان