ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شوهر

ضمن اینکه صاحبکار شوهرم همیشه او را اضافه‌کار نگه می‌داشت و حقش را نمی‌داد. شوهرم هم چیزی نمی‌گفت. من مجبور شدم خودم بروم و حق شوهرم را بگیرم. ضربه را هم به صورت مرد شاکی زدم و قصدم کور‌کردن او نبود.
فکر می‌کردم خواب می‌بینم، اما فریبا با یک کلت که به سمت من نشانه گرفته بود با تهدید به قتلم گفت: جای سکه و ارز‌ها کجاست؟ در همین زمان متوجه شدم سهیل که از بستگان همسرم بود فرزندم را گرفته و تهدید می‌کند که اگر جای سکه و ارز‌ها را نگویم پسرم را می‌کشد.
ؤیای مهاجرت به کشور کانادا را در سر می‌پروراندم و برای تأمین هزینه‌ها تصمیم به سرقت طلا‌ها گرفتم و سکه‌ها را به صرافی‌ها و طلافروشی‌ها فروختم و از فروش آن‌ها مبلغ 20 میلیارد ریال در حسابم دارم.
او را داخل چاه انداختم تا پسرش را بیرون بیاورد چرا که از این کار او بسیار ناراحت شده بودم! بعد هم وقتی داخل چاه ماند مقداری چوب و تخته و خار و خاشاک درون چاه ریختم و آن‌ها را به آتش کشیدم! و ...
با اینکه معلوم بود با یک مرد حرف می‌زند، اما آنقدر مرموز صحبت کرد که کنجکاو شدم و وقتی برای صحبت به اتاق دیگری رفت یواشکی به حرف‌های او گوش دادم و متوجه شدم که او و چند نفر از دوستانش قصد سرقت مسلحانه از جایی را دارند.
من گفته‌های شهرام را قبول ندارم، البته می‌پذیرم با او در فضای مجازی ارتباط داشتم، اما اینکه نقشه قتل را طراحی کردم دروغ است. من این کار را نکردم و شهرام دروغ می‌گوید.
او نمی‌توانست مخارج زندگی و هزینه‌های اعتیادمان را تامین کند، به همین دلیل مرا به کارگری می‌فرستاد و به کار‌هایی وادارم می‌کرد که از انجام آن‌ها نفرت داشتم.
وقتی ژاله بیهوش شد کیسه را روی صورت فرزندم کشیدم تا چهره او را نبینم. سپس با دست‌هایم او را خفه کردم. بعد از آن کیسه را روی صورت همسرم کشیدم و او را هم کشتم.
من که از رفتار سیروس خیلی عصبانی شده بودم یک دفعه چشمم به کارد میوه خوری افتاد آن را برداشتم تا شوهرم را بترسانم و مانع کتک‌هایش شوم، اما چاقو به قفسه سینه او اصابت کرد.
این در حالی است که پزشکی قانونی گزارش داد، ضربه وارده به چشم چپ مرد به حدی سنگین بوده که چشم او را به کلی نابینا کرده است.
پیشخوان