«آقای هشت، بیرون زمین آدم دیگری است. شوریده بر همه و تند نیش میزند و میبرد. در لحظه قضاوت بر درستی و نادرستی این طغیان اما، چیزی غایب است: آرامش. در لحظه تصمیم، همه ما علی کریمی هستیم وقتی که میکروفن نود را لخت میکند. با شمشیری آخته، علیه هر آن چه «فکر میکنیم» علیه ماست و نه لهمان.»