ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

مجید

«اردیبهشت اتفاق افتاد»؛ روایتی است از زندگی سرتاسر مجاهدانه روحانی مدافع حرم شهید حجت‌الاسلام مجید سلمانیان. انسان بی‌قراری که هر کجا می‌رود شور و اشتیاق و کار و تلاش و حرکت و خروش می‌آفریند.
برادرم اهل ورزش بود. به فوتبال علاقه زیادی داشت. در برابر مشکلات و سختی‌ها همیشه می‌گفت صبور باشید، درست می‌شود. او بسیار اهل مطالعه بود. کتاب‌هایی به یادگار از او باقی مانده است.
علی‌الله سلیمی نویسنده و منتقد گفت: من وقتی کتاب را خواندم احساس کردم شریفی‌راد روبه روی من نشسته است و تند تند ماجرای خنثی کردن بمب‌ها را تعریف می‌کند.
از همان شب دلشوره افتاد به جانم تا امروز چند روز بعدش، پاسداری آمد جلوی در حیاط و گفت: «ایرج زخمی‌ شده.» گفتم: «دروغ ‌می‌گین. ایرج شهید شده. بچه‌م سر نداره.» پاسدار بهت زده نگاهم ‌می‌کرد.
پیکر چند شهید دیگر را هم که نسبتاً سالم بودند، به همان ترتیب آوردند آنجا اما تعداد پیکرهای سالم به عدد انگشتان دست هم نمی‌رسید. یاران عاشورایی حاج حسن قطعه‌قطعه و درهم روی خاک مدرس پرپر شد بودند.
پرونده پزشکی مسعود را به هر دکتری که نشان می‌دهیم ناامیدمان می‌کند. در کوره‌ای از دلهره می‌سوزم و هیچ کاری از دستم برنمی‌آید. نه اشک آرامم می‌کند و نه دلداری‌ها. برعکس مسعود بریده بریده نفس می‌کشد.
بدنم خونی و نجس بود؛ اما باز هم باید تلاش می‌کردم کمتر نجس شود. نمی‌دانستم با این بدن و لباس نجس این نمازها به چه درد می‌خورد؛ اما با این حال باز هم...
کاوه گفت: «الان وقت خوبی نیست. ما می خواهیم برویم سپاه کامیاران، شب آن جا بخوابیم، شما هم با ما بیایید. صبح با هم از کامیاران می رویم.» زین الدین نپذیرفت و گفت: نه، تا غروب نشده می رویم...
پیشخوان