ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

محمد-غرضی

متاسفانه فعالین اصلاح طلب به راحتی به تمسخر احکام اسلام و دروغ پراکنی و سیاه نمایی وضعیت کشور می‌پردازند. لازم و ضروری است که مراجع ذیربط با این هتاکی‌ها برخورد کنند.
مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات مورخ روز یکم آبان سال 1360 نوشت:در جلسه شورای حزب، در دفتر آقای خامنه‌‏ای، شرکت کردم. برای انتخاب نخست وزیر بحث شد. قرار شد آقای [محمد]غرضی وزیر نفت، معرفی شود. چون امام گفته‌‏اند مصلحت‏ حزب نیست که نخست وزیر حزبی باشد، از معرفی‏ آقایان [اکبر]پرورش و [میرحسین]موسوی‏ خودداری شد.
در نشست هم اندیشی با حضور جناب آقای مهندس سید محمدغرضی از بنیان گذاران سازمان نظام مهندسی کشور مهندس مهران سلطانی راد از حضور مهندس سید محمد غرضی در این دوره از انتخابات ابراز خوشنودی کردند و اشاره داشتند با حضور مجدد مهندس غرضی در سازمان با توجه به نگاه ارزشی و تکنولوژیک ایشان بطور قطع این حضور برای ارتقاء سطح کیفی سازمان، اعضا و کشور مفید است.
روزنامه شرق نوشت: نامزد ناکام و در‌عین‌حال متفاوت انتخابات ریاست‌جمهوری 92 در 77 سالگی همچنان روی خط اخبار است. تاجایی‌که وقتی از چرایی ناتوانی ارتش در جلوگیری از توقف حمله عراق در منطقه صفر مرزی در روز 31 شهریور 59 پرسش می‌شود، انگشت اتهام نظامیان بعد از 38 سال به سمت محمد غرضی نشانه می‌رود.
ایسنا نوشت: یک فعال سیاسی با تاکید بر اینکه در مدیریت، جوانی، میان سالی یا پیری شرط نیست، گفت: طی 40 سالی که از عمر انقلاب می‌گذرد، مردم تجربیات بسیاری از مدیران جوان، میان سال و پیر دیده‌اند، اما از هیچ کدام خیری ندیده‌اند.
سیدمحمدغرضی به روزنامه آرمان گفت:پیش از انقلاب و در سال 42 با آقای امانی و عسگر اولادی و.
محمد غرضی گفت: در یکی از انتخابات های ریاست جمهوری یک عزیزی به من گزارش داد که فردی 200 میلیون تومان به دو ستاد انتخاباتی یک نامزد تقدیم کرده و وعده‌هایی برای بعد از پیروزی داده است.
آیت‌الله دکتر بهشتی را برای بدرقه به فرودگاه بردیم. وضعیت قرمز بود. مجروحان وضع بدی داشتند. هوا گرم بود و همه کلافه بودند نزدیک غروب بود. شهید بهشتی از پلکان هواپیما بالا رفت و دوباره پایین آمد. گمان کردم که شاید چیزی را یادشان رفته است برای همین به سمش رفتم تا... .
آیت‌الله دکتر بهشتی را برای بدرقه به فرودگاه بردیم. وضعیت قرمز بود. مجروحان وضع بدی داشتند. هوا گرم بود و همه کلافه بودند نزدیک غروب بود. شهید بهشتی از پلکان هواپیما بالا رفت و دوباره پایین آمد. گمان کردم که شاید چیزی را یادشان رفته است برای همین به سمش رفتم تا... .
پیشخوان