![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/08/1935570323_thumb.jpg)
رمان با وصفِ مردی خمیده خاکستریپوش آغاز میشود که سردرگریبان در سایه دیوار گورستانی در میان لایهای از مِه پیش میرود، و «قیس» - شخصیت اصلی «سلوک» - حسی گنگ و ناشناخته دارد که آن مرد آشناست و گویا آینده قیس است و بعد، پیرمرد دستهای از ورق کاغذ را روی نیمکت میگذارد و دور میشود.