ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

مصطفی

پدر شهید موحدی‌فر گفت: مصطفی نه‌تنها با من و مادرش بلکه با کوچک‌ترها نیز رفتار بامحبتی داشت، مصطفی حتی وقتی دعا می‌کرد همه را دعا می‌کرد.
فلسطین‌های مناطق شمالی مدت‌های مدیدی بود به دیدن پهپادهایی که وز وزکنان در آسمان می‌چرخیدند عادت کرده بودند. به قول موشه یعلون، معاون وقت رئیس ستاد مشترک: «دائما تو آسمون چرخ می‌زدن.»
مصطفی محمد الغماری شاعر و نویسنده الجزایری مجموعه اشعاری که در ستایش انقلاب اسلامی و مخصوصاً امام راحل سروده بود در کتابی با عنوان «خضراء تشرق من طهران» منتشر کرد.
یکی از جانبازان اسکیزوفرنی شدید است که برایش 5 زده‌اند. او 50 هزار تومان به نانوایی بدهکار است و تحت پوشش کمیته امداد قرار دارد. همسر جانباز دیگر در خانه مردم کار می‌کند. اصلاً مشهد را ندیده!
با برگزاری آموزش‌های فشرده بین 150 نفر از نیروهای مرتبط مستقیم و غیر مستقیم با گروه توحیدی صف، 8 تیم عملیاتی در قالب 15 خودرو برای به مقصد رساندن حضرت امام از فرودگاه تا بهشت زهرا بسیج شدند.
«کونیکو یامامورا» دختر ژاپنی بود که با یک تاجر ایرانی ازدواج کرد و اسمش را به «سبا بابایی» تغییر داد. او در دوران دفاع مقدس یکی از فرزندانش را تقدیم میهن می‌کند.
همسرم به کوچک‌ترین چیزهایی که دوست داشتم توجه می‌کرد، من صدای جیرجیرک و قورباغه‌ها را دوست دارم؛ قبل از نماز صبح بیدارم کردند و کنار برکه رفتیم، فقط به خاطر این که من صدایی را که دوست دارم، بشنوم.
اواخر تابستان شیمی‌درمانی تمام شد. حال مصطفی بهتر شده بود. وزنش رسیده بود به حدود پنجاه و پنج کیلو. موهایش دوباره داشت در می‌آمد؛ نازک نازک مثل موهای نوزاد. ریشهایش هم دوباره داشت پر می‌شد...
«حوالی شش بعدازظهر»؛ خاطرات شفاهی زندگی و زمانه پاسدار مدافع حرم، شهید عین‌الله مصطفایی که توسط کوثر امیدی نوشته شده، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
اوایل از دیدن بعثی‌ها در حالی که خودم دیده نمی‌شدم ذوق می‌کردم و دوست داشتم دست به اسلحه ببرم و شلیک کنم ولی آرام آرام به خودم مسلط شدم. یاد گرفته بودم قبل از هر شلیکی روی خاک‌های مقابلم را خیس کنم.
پیشخوان