گروه جهاد و مقاومت مشرق - مجتبی شاکری متولد 1337 تهران (محله فرح آباد) در دو رشته پژوهشگری جامعهشناسی و حقوق قضایی، مقطع کارشناسی را طی کرد و در ادامه، کارشناسی ارشد را در رشته مطالعات استراتژیک به پایان برد.
پیش از انقلاب از اعضاء گروه توحیدی صف بود که توسط شهید عالیمرتبه محمد بروجردی اداره میشد. وی پس از نایل شدن به مقام جانبازی (از ناحیه دو دست و نابینایی دو چشم) در مسئولیتهای پژوهشی و مشاوره در بنیاد جانبازان، ایفای وظیفه کرد. تشکیل گروه جانبازان در بنیاد برای مبارزه با تهاجم فرهنگی، به همراه تنی چند از فرهیختگان جانباز (با انجام سخنرانی، نگارش مقاله، برگزاری سمینار، جلسات نقد و تولید نشریة خبری) از جمله تلاشهای فرهنگی بود که وی از سال 71 آن را دنبال میکرد. شاکری دورة کارگاه داستاننویسی را در سال 71 با اساتیدی چون محمدرضا سرشار، ناصر ایرانی، محسن سلیمانی، مرحوم امیرحسین فردی، مصطفی رحماندوست و… به همراه تنی چند از قلمداران جانباز گذراند و از نیمه سال 74 مدیریت دفتر هنر و ادبیات ایثار بنیاد جانبازان را عهدهدار شد.
کتاب مجتبی (به روایت جانباز نابینا مجتبی شاکری) که خاطرات او از سال 1337 تا 1380 است، انتشارات یازهرا منتشر کرده است.
![بلیزر حضرت امام برای چه کسی بود؟ + عکس](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/22/0657530525t.jpeg)
آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از این کتاب است.
کمیته استقبال
از مهمترین مباحثی که ذهن همه بزرگان و گروهها را به خود مشغول کرده بود ورود حضرت امام از پاریس به تهران از دی ماه 57 و استقرار حکومت اسلامی و برچیدن بساط رژیم شاهنشاهی و دولت بختیار بود. مدرسه رفاه کانون پرشور حضور اعضای شورای انقلاب و بزرگان نهضت گروههای سیاسی و مبارز برای سازماندهی استقبال از حضرت امام بود.
شورایی 9 نفره متشکل از آقایان آیتالله مطهری رابط با شورای انقلاب، آیتالله مفتح رابط روحانیت مبارز، آیت الله فضل الله محلاتی رابط روحانیت مبارز، هاشم صباغیان رابط نهضت آزادی، اسدالله بادامچیان رابط مؤتلفه اسلامی، کاظم سامی رابط جاما، حسین شاهحسینی رابط جبهه ملی، علی اصغر تهرانچی رابط بازار و علی دانشمنفرد رابط انجمن اسلامی معلمان، اعضای ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام را تشکیل دادند.
ترکیب شورا نشان میداد از جریانات مختلف سیاسی برای همکاری در کمیته استقبال با نگاه وحدت نیروها دعوت به عمل آمده است.
نقش هیأتهای مؤتلفه برای تکمیل ساختار ستاد از اهمیت بسزایی برخوردار بود. گرایشهای نزدیک به مجاهدین خلق تلاش میکردند به هر نحو پای سازمان را به این ستاد باز کنند. درایت و هوشمندی متفکر بزرگ آیتالله مطهری مانع هرگونه نفوذ و تأثیرگذاری جریانهای التقاطی از این دست بود.
پیشنهاد سخنرانی یک فرزند شهید یک مادر شهید و یک پدر شهید با بحثهای طولانی از پیشنهاد فرزند بدیعزادگان، تا فرزند شهید صادق امانی و از پیشنهاد مادران شهیدی چون رضاییها، محبوبه دانش و خزعلی و پدران شهید چون حنیفنژاد و صادق و نیز خواندن متنی توسط یکی از دانشجویان، گفتوگو و چالشهای بسیاری را به دنبال داشت.
![بلیزر حضرت امام برای چه کسی بود؟ + عکس](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/22/0657530556y.jpeg)
رابطان نهضت آزادی و جبهه ملی در پی وارد کردن وابستگان به مجاهدین خلق در مراسم بودند و حتی خبری را به نقل از حضرت امام در جلسه مطرح کردند که ایشان با سخنرانی مادر رضاییها در بهشت زهرا موافقت کردند. پیگیری هوشمندانه آیتالله مطهری روشن کرد که خبر توسط مهندس توسلی در جلسه مطرح شده و او به نقل از دکتر یزدی از پاریس آن را دریافت کرده است. راستی آزمایی خبر موجب تماس مستقیم آیتالله مطهری با شخص حضرت امام شد و ایشان تکذیب کردند.
ما خبرهای جلسات کمیته استقبال را از محمد بروجردی و ایشان از حاج مهدی عراقی و محسن رفیقدوست و در مواردی از آیتالله مطهری و بهشتی دریافت میکردیم. از حساسترین و امنیتیترین موضوع در دستور کار کمیته استقبال، حفظ امنیت حضرت امام در بدو فرود هواپیما به مهرآباد، حفاظت از جان ایشان در مراسم سالن فرودگاه مهرآباد، طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا و در طول مراسم در قطعه شهدا و بازگرداندن ایشان به مدرسه رفاه بود.
مؤتلفه فاقد نیروی مسلح بود. نهضت آزادی جبهه ملی و... هم کار مسلحانهای نداشتند. پیشنهاد مجاهدین خلق را دکتر یزدی از فرانسه به توسلی و جلسه منتقل کرد. آیتالله مطهری به شدت مخالف ورود این سازمان به مأموریت حفاظت از حضرت امام بود. آنها را به لحاظ تفکر، التقاطی و فاقد اعتقاد به امام و روحانیت میدانست.
محمد بروجردی از طریق حاج مهدی عراقی و محسن رفیقدوست پیشنهاد به عهده گرفتن حفاظت از حضرت امام را در قالب طرح مشخص به آیتالله بهشتی ارائه کردند. ایشان در جلسه در مقابل طرح پیشنهادی مجاهدین خلق، طرح محمد بروجردی را مطرح کردند و توضیح دادند که این گروه هیچ یک از شرایط الزامآور مجاهدین خلق را ندارند و برعکس میخواهند در گمنامی همه مسئولیت را مستقل بپذیرند.
آیتالله طالقانی با اظهار ناراحتی برای رد طرح پیشنهادی مجاهدین خلق از طرح و شرایط مطرح شده گروه توحیدی صف متعجب بود.
آقای رفیقدوست پیش از این پیشنهاد بنا داشت گروهی تحت عنوان حافظان جان امام تشکیل دهد ولی عملاً پیشنهاد بروجردی همان ایده را پیش برد و در جمعبندیهای صورت گرفته جلسه به این نتیجه رسیدند که زبدهترین و آمادهترین گروه چریکی مربوط به گروه توحیدی صف و تیمهای آماده عملیاتی شناخته شده آنهاست.
موسی خیابانی و بدیعزادگان تلاش داشتند با وساطت خلیل رضایی راهی به حلقه مسلح حفاظت از امام بازکنند که موفق نشدند. مجاهدین خلق بعد از دستگیری تقی شهرام فروپاشی و خلع سلاح کامل سازمان و لو رفتن عناصر آن از کار مبارزات فاصله گرفته بودند. آمادگی جسمی و شناخت فضای بیرونی را هم به درستی توجیه نبودند و همه چیز را میخواستند کمیته استقبال برای آنها فراهم کند. سلاحهای مورد نیاز، تجهیزات ترابری، اعلام شدن رسمی نقش سازمان مجاهدین خلق در رسانهها و قرار گرفتن آرم سازمان در طول مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا.
این در حالی بود که گروه توحیدی صف در پاسخ به آیتالله بهشتی که پرسیده بودند چه امکاناتی میخواهید؛ گفتند همه چیز را خودمان تأمین میکنیم و درخواستمان این است که نام ما در هیچ جا آشکار نشود و گمنام بمانیم. یکی از دغدغههای بروجردی عملی نبودن پیشنهاد صباغیان، توسلی و برخی دیگران برای متوقف شدن امام در مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا در دانشگاه تهران بود.
آقای مطهری محلاتی و بیشتر اعضای جلسه به رغم مثبت دانستن این کار آن را مخل برنامه حضور امام در بهشت زهرا میدانستند. توضیحات فنی جمعبندی شده در گروه توحیدی صف انجام چنین توقف را با توجه به ازدحام جمعیت غیر ممکن دانست که مانع تأکید حضرت امام برای حضور و سخنرانی در قطعه 17 شهدای بهشت زهرا میشد.
برگزاری آموزشهای فشرده بین 150 نفر از نیروهای مرتبط مستقیم و غیر مستقیم با گروه توحیدی صف، 8 تیم عملیاتی در قالب 15 خودرو برای به مقصد رساندن حضرت امام از فرودگاه تا بهشت زهرا و رساندن به مدرسه رفاه برنامهریزی شد.
حمید نقاشیان از معتمدان آیتالله مطهری که سال 56 توسط عباسعلی ناطقنوری به بروجردی معرفی شد و تجربه پشتیبانی از سه عملیات گروه توحیدی صف را در پرونده خود داشت مأموریت حفاظت و قرار گرفتن در کنار حضرت امام از بهشت زهرا تا مدرسه رفاه و در پی آن مدرسه علوی و مقطعی در زمان استقرار حضرت امام در قم را عهده دار شد.
در چند نوبت اعلام کردند حضرت امام تشریف میآورند، دولت بختیار فرودگاه مهرآباد را بست. آمدن حضرت امام در تاریخ 8 بهمن به تأخیر افتاد، خشم و اعتراض مردم آنچنان به اوج رسیده بود که با شعار «رهبران رهبران ما را مسلح کنید» خواستار تصمیم انقلابی بزرگان برای رفع موانع ورود امام بودند.
شعار «اماما قلب ما باند فرودگاه توست» مربوط به همین زمان است. بار دوم حضرت امام پیغام دادند 12 بهمن به هر نحوی که بشود به ایران میآیند و آمدند. دوستان گروه توحیدی صف تجهیزات زیادی فراهم کرده بودند که امام آسیب نبینند.
![بلیزر حضرت امام برای چه کسی بود؟ + عکس](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/22/0657530619w.jpeg)
بچهها شورلت بلیزر متعلق به «حاج علی مجمع الصنایع» را حسب پیشنهاد او برای انتقال حضرت امام پذیرفتند. حاج علی مجمع الصنایع صاحب کارخانه جی ام پارت و از حامیان مبارزان به ویژه گروه توحیدی صف بود. بچهها برای ضدگلوله کردن خودروی بلیزر ایشان با استفاده از ارههای فولادی برش سنگ آن را آماده کردند و قطعات فولاد را در قسمتهای مختلف ماشین جاسازی کردند. حتی بین صندلیهای جلو و عقب هم این صفحات فولادی برش خورده را قرار دادند.
با نشستن هواپیما در باند فرودگاه نخستین کسانی که به داخل هواپیما رفتند آیتالله مطهری و آیتالله پسندیده برادر (امام) بودند. حضرت امام پس از توضیحات آیتالله مطهری در خصوص برنامه و همراهی 30 نفر از چهرههایی که از پاریس با حضرت امام همراه شده بودند و 120 خبرنگاری که میخواستند این حادثه تاریخی را ثبت کنند مسیر سالن را در پیش گرفتند.
دو نفر از دوستان در کسوت روحانیت زیر عبایشان مسلسل حمل میکردند و سلاحهای دیگری هم پیشبینی کرده بودند. آنها مأمور حفاظت از حضرت امام در سالن فرودگاه بودند و دوستان مسلح دیگری هم برای حمایت از آنان در زمان خطر پیشبینی شده بودند. محمد بروجردی هم در کسوت روحانیت با حمل کلاشنیکف زیر عبا در کنار آقا مصطفی سازماندهی حفاظت را مدیریت میکردند.
![بلیزر حضرت امام برای چه کسی بود؟ + عکس](/Upload/Public/Content/Images/1403/11/22/0657530666w.jpeg)
حرکت جالب آقای محسن رفیقدوست برای پسزدن سران مجاهدین خلق که در ردیف اول استقبالکنندگان در سالن قرار گرفته بودند موجب شد چهرههای روحانی جلوتر از آنها قرار بگیرند. آقا مصطفی با مرور چند باره برنامه توصیه اکید داشت که بچهها از عاطفی شدن در رویارویی با حضرت امام پرهیز کنند و با هوشیاری کامل متوجه مسئولیت مهمی باشند که به عهده گرفتهاند. آقا مصطفی خودش نخستین کسی بود که در لحظه ورود حضرت امام بانه به سالن فرودگاه خود را به ایشان رساند و به رغم توصیههایی که به دوستان کرده بود نتوانست بر عاطفهاش غلبه کند و با چشمانی اشکبار، پیشانی حضرت امام را بوسید.