به گزارش مشرق، پس از جنگ 12 روزهای که رژیم صهیونیستی علیه ایران تحمیل کرد و آتشبسی که درست در ایام ماه محرم 1447 قمری برقرار شد، فضای عزاداریها رنگ و بوی دیگری داشت.
همان روزهای آغاز محرم، شعار «ایران حسین تا ابد پیروز است» در مجالس و دستهها شنیده میشد؛ شعاری که از همان ابتدا نشان میداد این عزاداریها تنها یادآور واقعه کربلا نیست، بلکه پیوندی با شرایط امروز امت اسلامی هم دارد. سخنرانیها و مداحیها پرشورتر از سالهای قبل برگزار شد و نام ایران در کنار نام امام حسین (ع) بارها و بارها در میان نوحهها تکرار شد.
این شور و فضا تا اربعین حسینی ادامه پیدا کرد. از روزهای اولی که زائران ایرانی راهی عراق شدند، جنس اتحاد میان دو ملت بیش از هر زمان دیگری به چشم میآمد. در ورودی مرز عراق، پرچمهای ایران و عراق که به هم پیوند خورده بودند، تصویر آشنایی برای هر زائر بود. این پیوند نمادین، به بسیاری از زائران یادآوری میکرد که دشمن مشترک، مرز نمیشناسد و اتحاد نیز نباید محدود به مرزها باشد.
یکی از تفاوتهای مهم اربعین امسال با سال گذشته، اضافه شدن پرچم ایران در کنار پرچم فلسطین بود. سالهای قبل، پرچم فلسطین یا نمادهای قدس بیشتر در مسیر دیده میشد، اما امسال پرچم ایران و حتی نماد موشکهای ایرانی هم حضوری پررنگ پیدا کرده بودند. رنگ مقاومت در این سفر، شکل تازهای به خود گرفته بود.
زائران عراقی با دیدن کاروانهای ایرانی، گاهی با حرکات دست یا چند کلمه عربی از موشکهایی حرف میزدند که در جنگ اخیر، از آسمان عراق عبور کرده بود.
یک پیرزن عراقی اهل نجف با پذیرایی که برای زائران امام حسین (ع) تدارک دیده بود تعریف میکرد: «ما موشکها را میدیدیم که از آسمان عبور میکردند، فقط دعا میکردیم سالم به هدف بخورند و از چشم دشمنان پنهان بمانند.» این حرفها نشان میداد که مردم عراق، فراتر از مرزها، خود را در سرنوشت ایران شریک میدانند؛ از اقتدار ایران خوشحال بودند و برای شهدای ایرانی غصه میخوردند.
در همان عمودهای ابتدایی مسیر، بنری بزرگ در موکبها جلب توجه میکرد: «آسمانمان برای موشکهایتان و زمینمان برای زائرانتان.» این جمله، به شکلی شاعرانه و صریح، استقبال مردم عراق از ایران را نشان میداد؛ گویی هر دو ملت پذیرفته بودند که در جنگ و صلح، کنار هم خواهند بود.
امسال، تصاویر رهبران جبهه مقاومت در کنار یکدیگر بهطور گسترده در مسیر دیده میشد؛ مقام معظم رهبری، شهید سید حسن نصرالله و آیتالله صدر، کنار هم، با لبخند یا نگاههای مصمم. این قابهای مشترک، برای بسیاری از زائران معنایی فراتر از یک تصویر ساده داشت؛ پیامی بود از وحدت فکری و عملی در میان رهبران جریان مقاومت.
از سال 1398 و شهادت سردار قاسم سلیمانی، اربعین پر بوده از تصاویر این فرمانده شهید. اما حالا، با گذشت شهادت شمار زیادی از فرماندهان ایرانی، بهویژه در 12 روز اخیر، تصاویر جدیدی هم به آن مجموعه اضافه شده بود. مردم با نصب عکسهای شهدای تازه، هم یاد آنها را زنده نگه میداشتند و هم ظلمی که بر ایران روا شده را فریاد میزدند. یکی از این تصاویر زیرنویسی کوتاه و تکاندهنده داشت: «اسرائیل او را کشت.» همین یک جمله کافی بود تا هر رهگذری لحظهای مکث کند.
موکبهای ایرانی هم در این مسیر کم نگذاشته بودند. در بسیاری از آنها عکس سرداران شهید دیده میشد و سرودهای حماسی درباره مقاومت و مقابله با اسرائیل پخش میشد. برخی موکبها فضای داخلیشان را با بنرهایی از موشکها، پرچمهای مشترک ایران و فلسطین و تصاویری از قدس تزئین کرده بودند. این کارها برای زائرانی که از راه میگذشتند، یادآور این بود که پیادهروی اربعین میتواند فرصتی برای اعلام مواضع سیاسی هم باشد.
برخی زائران میگفتند: «این مسیر فقط مسیر عشق و ایمان نیست، مسیر حماسه هم هست.» به همین دلیل آنها معتقد بودند باید در اربعین از دشمنان اسلام و ظلمهایشان گفت؛ باید یاد مقاومت و ایستادگی را زنده نگه داشت.
با این حال، در میان این حجم از فضای سیاسی و حماسی، جای فعالیتهای فرهنگی غیرسیاسی، بهویژه موکبهای کتابمحور، خالی بود.
تقریباً در تمام مسیر، موکبی که مستقیماً با کتاب یا معرفی آثار فرهنگی مرتبط باشد، کمتر به چشم میخورد. تنها یکی از این نمونههای معدود، موکب «انتشارات مکتب حاج قاسم» در عمود 533 بود. این موکب، هر روز رأس ساعت 1:20 بامداد، همزمان با لحظه شهادت سردار سلیمانی، مراسم عزاداری خود را آغاز میکرد.
برنامههایی برای کودکان شامل روایتگری و قصهگویی بود و برای بزرگسالان هم نشستهای روایت مقاومت و تحلیلهای تاریخی برگزار میکرد. دکور این موکب، با عکس لباس رزم فرماندهان شهید، از جمله شهید امیرعلی حاجیزاده و شهید حسین سلامی، حالوهوای ویژهای داشت و زائران زیادی برای تماشا و عکس گرفتن توقف میکردند.
در طول مسیر، پرچمهای ایران، عراق و فلسطین، گاهی بهصورت تنها و گاهی گرهخورده به هم، بر دوش زائران دیده میشد. این پرچمها، همراه با عکس شهدای مقاومت که روی کولهپشتیها نصب شده بود، بخشی از هویت بصری اربعین امسال را شکل میداد. حتی بعضی زائران از کشورهای دیگر، مثل لبنان و سوریه، پرچمهایشان را در کنار پرچم ایران حمل میکردند و به این ترتیب، اتحاد نمادین میان ملتها را نشان میدادند.
در این بین موکبهایی نیز وجود داشتند که با طراحی و نمادهای فلسطین و قدس، نگاهها را به خود جلب میکردند. این موکبها با نمایش پوسترهای بزرگ از چهرههای مقاومت و تصاویر شهر قدس، روایتهایی از مبارزه با رژیم صهیونیستی را بازگو میکردند. بعضیها برای زائران، توضیح میدادند که چرا مسئله فلسطین و آزادی قدس، بخشی جدانشدنی از مسیر اربعین است.
آنچه امسال بیش از هر چیز جلب توجه میکرد، این بود که اربعین تنها صحنه یک آیین مذهبی نبود؛ تبدیل به میدانی برای نشان دادن همبستگی منطقهای شده بود. از عراق تا ایران، از لبنان تا فلسطین، پرچمها، شعارها و تصاویر همه حکایت از این داشت که محور مقاومت نه یک عنوان سیاسی، بلکه یک واقعیت زنده و جاری میان ملتهاست.
در این میان، گفتوگوهای بین زائران هم جالب بود. در کنار مسیر، میشد شنید که یک زائر لبنانی به یک ایرانی میگوید: «ما همه امت حسینیم، فرقی ندارد اهل کجا باشیم.» یا یک زائر یمنی از موشکهایی حرف میزد که برایشان به معنای امید و دفاع بود. این گفتوگوها، حتی بیآنکه کسی ثبتشان کند، بخشی از تاریخ شفاهی اربعین 1447 خواهند شد.
امسال، مسیر نجف تا کربلا نهتنها مسیر عشق به امام حسین (ع)، بلکه جادهای برای نمایش اقتدار، اتحاد و روایت مقاومت بود؛ جایی که موکبها فقط آب و غذا نمیدادند، بلکه پیام میدادند. پیامی که در دلش این جمله نهفته بود: «ما کنار هم میمانیم، در جنگ و در صلح.»