فکر میکردم خواب میبینم، اما فریبا با یک کلت که به سمت من نشانه گرفته بود با تهدید به قتلم گفت: جای سکه و ارزها کجاست؟ در همین زمان متوجه شدم سهیل که از بستگان همسرم بود فرزندم را گرفته و تهدید میکند که اگر جای سکه و ارزها را نگویم پسرم را میکشد.