انس بن مالک مى گوید: روزى پیامبراسلام در شاهراه مدینه مى رفت، یتیمى را دید که کودکان بر وى جمع آمده بودند و او را خوار و خجل کرده، و هریک بر وى تکبر نموده و او را به صورتى آزار مى دهند، آن یکى مى گفت: پدرم از پدر تو بهتر است، دیگرى مى گفت مادرم از مادر تو بالاتر است، سوى مى گفت اقوام و طایفه ما از اقوام و طایفه تو بالاترند و آن یتیم مى گریست و در ...