چاقو

شوهرم که می‌دانست پسرم دچار بیماری روانی است، فرار کرد و از طبقه پایین به سمت بالا دوید و می‌خواست خودش را نجات بدهد، اما در طبقه دوم پسرم با چاقو او را زد و روی زمین انداخت.

شوهرم که می‌دانست پسرم دچار بیماری روانی است، فرار کرد و از طبقه پایین به سمت بالا دوید و می‌خواست خودش را نجات بدهد، اما در طبقه دوم پسرم با چاقو او را زد و روی زمین انداخت.

بعد از انتقال زن جوان به بیمارستان تجریش تلاش کادر درمانی بی‌نتیجه ماند و وی که با 4 ضربه چاقو بشدت زخمی شده بود، تسلیم مرگ شد.

بیرون از رستوران با هم جروبحث کردیم و در یک لحظه من متوجه نشدم چه شد. وقتی به سمت من حمله و مشت پرت کرد، من هم برای دفاع از خودم چاقو بیرون آوردم و یک ضربه به او زدم.

من هم برای دفاع از خودم با چاقویی که همراه داشتم ضربه‌ای به ران پایش زدم و بعد هم درگیری ما با وساطت مردم تمام شد، اما ظاهراً همان ضربه باعث جان باختن او شده و من هیچگاه فکر نمی‌کردم ضربه چاقو به پا می‌تواند کسی را بکشد.

وقتی خون از بدنش بیرون زد، خیلی ترسیدم. او روی زمین افتاد. من بلافاصله پدر و مادرم را صدا زدم و کمک خواستم. وقتی آن‌ها وضعیت را دیدند، سریع با اورژانس تماس گرفتند. پدر و مادرم پدرام را به بیمارستان رساندند.

این افراد از مالک خواسته‌اند که تمام گوشی‌های تلفن همراه مغازه را به آن‌ها بدهد که پس از مقاومت مالک، دو ضربه به گردنش وارد کرده و 53 دستگاه گوشی تلفن همراه را به سرقت برده و متواری شده‌اند.

امیر قمه‌ای بدست گرفت و به من حمله کرد و من هم با چاقویی که در دست داشتم برای دفاع از خودم به او ضربه‌ای زدم. وقتی امیر خونین روی زمین افتاد ترسیدم و فرار کردم، من نمی‌خواستم دوستم را به قتل برسانم.