ماهان شبکه ایرانیان

۱۱ سال گمنامی برای یک فرمانده

محمد زهرابی به علت رشادت بسیار در عملیات «فتح المبین» به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید «دانش» از تیپ ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) انتخاب کردند

11 سال گمنامی برای یک فرمانده

به گزارش ایسنا، محمد زهرابی روز2 فروردین ماه سال 1340 در روستای شوهان از توابع شهرستان دزفول به دنیا آمد. در دوران کودکی مادر خود را از دست داد. سپس جهت تحصیل و یادگیری حرفه برای اشتغال به نزد خانه  دایی‌اش در منطقه غرب پل جدید دزفول آمد. در راهپیمایی‌ها و تظاهرات آغاز انقلاب در دزفول حضور فعال داشت و اعلامیه‌های حضرت امام را به روستای خود می‌برد و روشنگری می کرد.

در فروردین ماه سال 1359 به خدمت مقدس سربازی رفت و در اسفندماه سال 1360 خدمتش پایان یافت. سپس عضو بسیج و بعداً کادر سپاه پاسداران شوش دانیال (ع) شد و در عملیات‌های مختلف حضور داشد. پس از آن به علت رشادت بسیار در عملیات «فتح المبین» او را به عنوان فرمانده گروهان و سپس فرمانده گردان شهید «دانش» از تیپ 15 امام حسن مجتبی (ع) انتخاب کردند و در عملیات‌های «الی بیت المقدس»، «رمضان»، «محرم» و «والفجر مقدماتی» شرکت کرد و در  تاریخ هجدهم بهمن ماه 1361  در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه «شیب میسان» عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در تاریخ بیست و ششم اردیبهشت ماه 1372 تفحص و شناسایی  و  در  تاریخ  28 تیرماه سال 1372 در گلزار شهدای شوش دانیال (ع) به خاک سپرده شد.


نقل است محمد در تمام دوران جنگ تحمیلی همیشه لباس نظامی را به تن داشت حتی وقتی که به مرخصی می‌آمد لباس‌های نظامی را از تن خود خارج نمی‌کرد و می گفت که حضرت امام خمینی فرموده : «جبهه و جنگ در اولویت کارها است» و من هم تا زماتی که دشمن در خاک ما است این لباس‌های رزم را از تنم بیرون  نمی‌کنم و با این لباس‌ها به عروسی پسر عموی خود رفت. در ایام عروسی به علت شرایط و موقعیت جنگی تعداد 15 نفر فقط شرکت کرده بودند و محمّد زهرابی، حلوای عروسی پسر عمویش را آماده کرد و حنا نیز به دست و پای داماد (پسر عمویش) زد.

حاضران در عروسی از او پرسیدند : آقا محمّد لباس دیگری نداری بپوشی؟ این لباس خاکی و پوتین مال جبهه و خط مقدم است، ما الان در عروسی هستیم. محمّد در پاسخ گفت: «من از بابت انجام وظیفه به عروسی پسر عمویم آمده‌ام و شرکت کرده‌ام اما هنوز جنگ تمام نشده و تا وقتی که دشمن در خاک ما است من لباس رزم را بر تن دارم و آن را هرگز از تنم بیرون نمی‌کنم که وجود دشمن را  فراموش نکنم و از او غافل نباشم.»

روایت تفحص پیکر شهید محمد زهرابی

 در روز 26 اردیبهشت ماه 1372 که مصادف با 23 ماه ذی القعده روز زیارتی مخصوص حضرت امام رضا (ع) و بنا به روایتی شهادت حضرت امام رضا (ع) است، گروه تفحص به منطقه «شیب میسان» عراق اعزام شدند پس از قرائت زیارت پر فیض عاشورا، ذکر مصیبت و توسلی به حضرت امام رضا (ع) کردند و کار تفحص شهدا را با مدد امام رضا (ع) آغاز کردند. در آن روز   تا غروب آفتاب فقط پیکر مطهر هشت شهید بدست آمد که یکی از این شهدا، محمّد زهرابی بود، پس از انجام تحقیقات و آزمایشات لازم و شناسایی و ابراز هویت قطعی به خانواده‌اش اعلام شد که پیکر مطهرش پیدا شده است. اما نکته جالب برای نیروهای تفحص این بود که به با نام حضرت امام رضا (ع) کار را آغاز کردند و فقط هشت شهید را در این روز پیدا کردند، جالبتر و مهمتر  اینکه تمام این شهدا به پابوسی حضرت امام رضا (ع) رفته بودند و تذکره شهادتشان را از حضرت  امام رضا  (ع) گرفته بودند.

چگونگی شهادت محمد زهرابی


نحوه ی شهادت این شهید بسیار شباهت به حضرت زهرا (س) دارد. او در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان فرمانده گردان شهید دانش به همراه 295 نفر نیروی رزمنده وارد عمل می‌شوند و پس از گذشت چند روز از عملیات و ابلاغ دستور عقب نشینی، خودش به همراه  تعداد 170 نفر ازنیروهایش مفقود الاثر می‌شوند و بعدها پیکرشان در سال 1372 شناسایی و به آغوش میهن برگشت. از جمله دیگر ویژگی‌ها یکی این است که چون حضرت زهرا (س) در کودکی مادرش را از دست داد. در لحظه شهادت تیرهای تیربار گرنیف به پهلوی راستش اصابت کرده و از پهلوی چپش خارج شد و پهلویش را دریدند. شباهت دیگر اینکه همچون  حضرت فاطمه زهرا (س) مدت 11 سال اثری از مزار او نبود و پیکر او بر روی خاک‌های گرم بیابان باقیمانده و گمنام بود، لیکن مطمئناً در این ایام حضرت زهرا (س) بر بالینش آمده و برایش مادری کرده بود چون به گفته نیروهایش در آخرین لحظه حضرت زهرا (س) را صدا زده و فریاد آخرش یا فاطمه زهرا (س) بوده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان