در این مطلب آمده است؛
بازی کردن های علی و آقا دیدنی بود، گاهی آقا یک طرف اتاق و علی طرف دیگر می ایستاد و برای هم توپ پرتاب می کردند یا علی روی سینه آقا می نشست و بازی می کرد.
از عادت های همیشگی آقا، قدم زدن در حیاط و ذکر گفتن بود و دستانشان را در پشت خود قلاب می کردند و راه می رفتند، علی هم با شیطنت از پشت می دوید و انگشتانشان را به دندان می گرفت و مثلا آقا را غافلگیر می کرد و ایشان هم با خنده ای، او را تحویل می گرفت.
2929