شناسه : ۱۱۶۷۷۹۷ - چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۱۰
وضعیت کمبود امکانات بهداشتی و درمانی در منطقه زلزلهزده ثلاث باباجانی
دردهای ماندگار بر ویرانههای زلزله/مسمومیت بر اثر مصرف آب آلوده
به گزارش ، روزنامه همشهری نوشت: روی پنجه پا به سختی بلند میشود و سعی میکند پیراهن بلندش را که با پولکهای رنگارنگ تزیین شده جمع و جور کند تا به دست و پایش نپیچد و به درون آب نیفتد؛ یکییکی بطریهایی را که با یک نایلون به گوشه نیمتنه مخملش گره زده است باز میکند و سرش را به درون دیگ بزرگ مسی فرومیبرد و آب ...
به گزارش ، روزنامه همشهری نوشت: روی پنجه پا به سختی بلند میشود و سعی میکند پیراهن بلندش را که با پولکهای رنگارنگ تزیین شده جمع و جور کند تا به دست و پایش نپیچد و به درون آب نیفتد؛ یکییکی بطریهایی را که با یک نایلون به گوشه نیمتنه مخملش گره زده است باز میکند و سرش را به درون دیگ بزرگ مسی فرومیبرد و آب پر میکند. بطریها هنوز کامل پر نشدهاند که ناگهان فریادی در فضا میپیچد. دست به آن دیگ نزن! آب آن آلوده است. نگاه دخترک میخکوب میشود روی صدا و میگوید: برادرم تشنه است، آب نداریم، تحمل ندارد و به کارش ادامه میدهد. این تصویر کوچکی از رنج کودکان ثلاث باباجانی است که بیش از 9 ماه است با زلزله6.9ریشتری مواجه شدهاند؛ زلزلهای که گاه و بیگاه هر روز همچنان زیر پای مردم ساکن منطقه را میلرزاند و گاه شدت آن همچون 2 هفته گذشته به 5.9 ریشتر هم میرسد.
از میان فنسهای پارهای که روزی زمین فوتبالشان بوده رد میشود و چشمانش به رخت و لباسهای مردمی میافتد که ساکن چادرها و کانکسها هستند. سامان 25ساله است و تا پیش از زلزله در کارگاه آهنگری کار میکرده است ولی با خراب شدن کارگاه، او و 7نفر از همکارانش بیکار شدهاند. وی میگوید: عصرها که میشد با پسرعموها و دوستانم جمع میشدیم و اینجا فوتبال بازی میکردیم. حالا 3 تا از پسرعموها و یکی از دوستانم در زلزله از بین ما رفتهاند و دیگر دل و دماغی نداریم تا کاری کنیم؛ ضمن اینکه پولی برایمان نمانده است. قرار بود وام بدهند که از آن هم خبری نیست و هر روز صبح بیکار در شهر میگردیم بلکه بتوانیم کاری پیدا کنیم و از این شرایط بیرون بیاییم.
آفتاب به نیمه آسمان نرسیده که صدای همهمه کودکانه بچهها در پیادهرو میپیچد؛ کم سن و سال هستند و با چند چوب و سنگ بازی میکنند. رخساره 14ساله و از همهشان بزرگتر است، میگوید: چندماه است که کنار همین پیادهرو زندگی میکنیم. البته خانهمان همینجاست اما جرأت نمیکنیم شبها در خانه بخوابیم. روزها به خانه میرویم و تندتند چیزهایی را که میخواهیم برمیداریم و سریع بیرون میآییم. حتی جرأت حمام رفتن هم نداریم و بعد هم به دستهای سامیه، خواهرش اشاره کرده و میگوید: هر 2هفته یکبار میتوانیم حمام برویم. خواهرم که بیماری دارد خیلی از این شرایط اذیت میشود و مدام دستهایش تورم دارد.
کمی جلوتر چندکانکس ردیف بهردیف کنار هم قرار گرفتهاند و کنارشان هم سرویس بهداشتی و حمامهای عمومی سیار تعبیه شده است. مهلقا میگوید: زندگی برایمان نمانده است. خواب، خورد و خوراک و همهچیزمان همین جا کنار خیابان و روبهروی خانههایمان است. مهلقا روماتیسم دارد و میگوید: در این خرابهها با سرمای زمستان و شبها درد دست و پایم بیشتر میشود. داروهایم گران است و در این شهر خراب شده که اصلا گیر نمیآید. چند باری همسایهمان که وانت داشت و بار میبرد کرمانشاه برایم تعدادی از قرصها را توانست بخرد اما چون گران شده بود الان 2ماه است که نمیتوانم همه داروهایم را تهیه کنم.
کمی پایینتر بیمارستان نیمهکاره ثلاث باباجانی است؛ بیمارستانی در حال ساخت که در و دیوار آن فروریخته است. پیمانکار میگوید: باتوجه به تخریب بخشی از بیمارستان در زلزله اخیر به دستور وزیر بهداشت ادامه ساختوساز ممنوع شده است و مردم دیگر امیدی حتی به راهاندازی این بیمارستان ندارند. با این جمعیت زیاد باید فکری به حال مردم کرد. بیمارستان موقتی و صحرایی دوای درد این مردم نیست. البته گاه و بیگاه پزشکان میآیند و برای مردم کار انجام میدهند اما اینها همه موقتی است. این همه سالمند ، کودک و زن که بیخانمان هستند هر ساعت در معرض بیماریاند.
سهراب یکی از ساکنان منطقه به چشمان رنگی اما قرمز و پف کرده دخترش اشاره کرده و میگوید: این روزها که گرد و خاک شدیدتر شده است وضعیت چشمان دخترم بدتر شده است. بعد از زلزله بهدلیل آلودگی آب چشمانش دچار مشکل شد و برایش لنز تجویز کردند. پزشکان میگویند باید دائم پمادهای چشمی استفاده کند که بهدلیل نبود داروخانه تهیه آن برایمان خیلی سخت است.
هرقدر به سمت روستاهای منطقه ثلاث بروید ویرانیها و خرابیهای به جای مانده از زلزله بیشتر به چشم میخورد؛ مناطق صعبالعبوری که برای رسیدن به آنها باید چند ساعتی راههای کوهستانی را طی کنید. سقف اغلب خانهها بهصورت کامل فروریخته و ستونها را شکسته و به کف رسیده است. سعید و وحید، 2 برادری که با همسر و کودکانشان درمجموع 9 نفر هستند با چسباندن 2 چادر به هم در گوشه پیادهرو زندگی میکنند. سعید میگوید: از زلزله اصلی که 10ماه پیش آمده تا امروز که پسلرزههای بسیاری را تجربه میکنیم، کمتر کسی به دادمان رسیده، هنوز در چادر زندگی میکنیم و فرزندان و زنانمان به انواع بیماریها دچار شدهاند، یک روز بهدلیل آب آلوده اسهال میگیرند و روز دیگر بهخاطر گرد و خاک دچار عفونت و مشکلات پوستی میشوند. شما بگویید بچه 7ماهه را چگونه باید داخل چادر آن هم در سرما و گرما نگهداری کرد.
یکی از چادرنشینها که بازنشسته است، میگوید: یک کانکس به ما دادند و رهایمان کردند به امید خدا. همسرم فلج است و نیاز به فیزیوتراپی دارد و هیچ امکاناتی نداریم. 3ساعت تا کرمانشاه فاصله داریم و وضیعت جاده هم طوری نیست که بتوانیم راحت برای ادامه درمان برویم. جاده پس از زلزله بهشدت ناامن شده است. کاش کسی از مسئولان بیاید حداقل برای وضعیت دوا و درمان مردم اینجا چارهای بیندیشد.
مرتضی میگوید: در چند ثانیه فقط زندگی که نه همهچیز آوار شد سرمان. همسرم را از دست دادم و پسر و دخترم که هر دو تالاسمی دارند روی دستم ماندهاند. چندین ماه است که داروهایشان را سهمیهبندی کردهاند. نمیدانید با چه مصیبتی داروهایشان را تهیه میکنم.
یکی از اعضای شورای شهر ثلاث باباجانی میگوید: خانهها در چند ثانیه آوار شدهاند و انگار ساختنشان با این وضعیت اقتصادی امکانپذیر نیست. برای سرپا کردن خانهها و ساختن دوبارهشان باید دولت کمکهای ویژهای داشته باشد. همچنین پیش از هر چیز باید میزان تخریب هر کدام کارشناسی شود. بعضیها تخریبیاند و بعضیها تعمیری؛ تسهیلات و بازسازی هر کدام از آنها هم متفاوت است. همین کارشناسیها نیز نارضایتی برخی مالکان را همراه دارد.
شهلا 7ماهه باردار است و 2 فرزند 8 و 11ساله هم دارد. او درحالیکه گوشه لباسش را با دندانهایش میجود، میگوید: الان از مار و عقرب نگرانیم. هوا کمی سرد بشود نمیدانم باید از سرما در چادرهایمان چه کنیم. روز و شب نداریم، آرام و قرار نداریم و خانه و زندگیمان کف خیابان است. به هر جا که فکر کنید سر زدهایم؛ فرمانداری، استانداری اما همه یک حرف دارند. هماکنون کانکس نداریم. پس چه شد آن همه کمک و کانکسی که برای مردم فرستاده شد؟ واقعا کی میخواهند به داد مردم زلزلهزده برسند؛ آن روزی که دچار سرمازدگی و یخزدگی شدیم؟ هنوز نتوانستهام سونوگرافی بروم و وضعیت بچهای را که در شکم است ببینم چگونه است. تا کرمانشاه کلی راه است و ماشین نداریم. ثلاث باباجانی شهرستان مرزی در دورترین نقطه غربی کشور در استان کرمانشاه است که هر روز آبستن پسلرزههای متعدد است؛ منطقهای که تنها مرکز بهداشت و درمان این شهرستان جوابگوی نیاز این مردم نیست.
مشکلات بهداشتی و محدودیتها در مناطق زلزله زده
پویان احمدی، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان ثلاث باباجانی: نخستین روزهای بعد از زلزله همیشه روزهای بسیارسختی است؛ بهخصوص برای مردمی که زلزله برایشان همچنان ادامه دارد و متوقف نشده است. مردم از ترس و بهدلیل تخریت زلزله خانههایشان را ترک کردهاند و در چادر زندگی میکنند. از همه بدتر این است که مشکل کانکس در روستاهای زلزلهزده بسیار چشمگیر است چرا که برخی مردم که در زلزله 7.3ریشتری سال گذشته ثلاث باباجانی کانکس تحویل گرفته بودند آنها را برای تعمیر خانههایشان فروختهاند و حالا در زلزله اخیر نهتنها خانههایشان مجدد خراب شده بلکه دیگر کانکسی هم برای زندگی ندارند و حالا بخش قابل توجهی از مردم در چادر زندگی میکنند. از دیگر مشکلاتی که همچنین وجود دارد نبود بیمارستان و مراکز درمانی مناسب است؛ ضمن اینکه در زلزله اخیر ساختمان نیمه کاره بیمارستان درحال ساخت هم دوباره دچار آسیب جدی شد و وزیر بهداشت دستور داد باتوجه به ساخت بد، ادامه کار متوقف شود.
البته ما 34خانه بهداشت و 5مرکز بهداشت داریم اما بهدلیل پراکندگی 36روستا که در شهرستان ثلاث باباجانی وجود دارد، نمیتوانیم آنطور که باید به مردم زلزلهزده خدمترسانی کنیم. البته کسانی که وسیله دارند سعی میکنند با مراجعه به جوانرود و کرمانشاه مشکلاتشان را حل کنند اما واقعیت این است که بخش وسیعی از مردم وسیله نقلیه حتی برای تردد از روستایی به روستای دیگر ندارند. همچنین از مهمترین مشکلات ما کودکان، سالمندان و بهخصوص 495مادر باردار در شهرستان ثلاث باباجانی و نبود امکاناتی بهداشت و درمانی است که میتواند ناخودآگاه زندگی 37هزارنفری جمعیت این شهرستان را دچار مشکل کند؛ بهطور مثال با وجود همه همکاریهای وزارت بهداشت و حضور پزشکان در منطقه، 26مرداد و بهمدت 10روز با آلودگی آب آشامیدنی و بیماری اسهال و استفراغ روبهرو شدیم. ما سعی داریم تیمهای بهداشتی مورد نیاز منطقه را تأمین کنیم و از کارشناس بهداشت محیط گرفته تا ماما به روستاها و شهرستانهای ثلاث باباجانی بفرستیم اما واقعیت این است که ما بهشدت نیازمند متخصص زنان، بیماریهای عفونی و پوست که بهدلیل آلودگیهای آب و گردوخاک در منطقه زیاد است هستیم. به هر حال 36روستا فاقد آب لولهکشی هستند و این میتواند بهداشت فردی افراد زلزلهزده را دچار مشکل کند. البته بیماریهای خاص ازجمله هموفیلیها و تالاسمیها نیز از دیگر مشکلات ما هستند که اگر چه سعی کردهایم حمایتشان کنیم اما به هر حال جادههای صعبالعبور و نبود امکانات بهداشت و درمان و دیر رسیدن داروهایشان میتواند بر سلامتی آنها تأثیر بگذارد. همچنین مردمی که نیاز به عمل جراحی دارند بهدلیل نبود بیمارستان همواره با مشکل روبهرو هستند؛ به همین سبب نیز توجه ویژه به روستاهای این شهرستان بسیار احساس میشود.