ماهان شبکه ایرانیان

برای خارجی، برای بمرانی

اصطلاحی در سینما وجود دارد به نام “فیلمِ کالت” و به اثری اطلاق می‌شود که عده‌ی زیادی تماشاگر را به خود جذب کرده و ما به ازای اجتماعی ایجاد می‌کند. ممکن است دیالوگ‌های آن سال‌ها دهان‌به‌دهان بچرخد. تعریفی از استیو داولینگ وجود دارد که بیان می‌کند حتی کمدی سیاه نیز می‌تواند فیلم کالت ایجاد کند. این‌گونه فیلم‌ها عموماً به ژانر خاصی تعلق ندارند اما با نگاه با فیلم‌های شاخص از این دسته، پی می‌بریم که عموماً این فیلم‌ها بیانگر وقایع روز جامعه خود هستند و تماشای این فیلم‌ها در سال‌های پس از تولیدشان نشان از حال و هوای آن زمان دارد. اصطلاحات، نوع پوشش، مناسبات اجتماعی و اقتصاد ازجمله مواردی هستند که می‌توان از دیدن این آثار، استخراج نمود. طبیعتاً این دسته از فیلم‌ها، قصه‌ای از زمان حال خود را روایت می‌کنند، پس فیلم‌های تاریخی که به پیشینیان اشاره دارند و فیلم‌های علمی تخیلی که آیندگان فرضی خود را به تصویر می‌کشند جدا از این دسته هستند.با این مقدمه به پیشواز قطعه‌ی «خارجی» از گروه بمرانی می‌روم. «خارجی»‌ یک کمدی سیاه است. قطعه‌ای که به‌درستی در بزنگاه روزگار ما منتشر شد. «خارجی» همان کالتِ موسیقی ماست. قطعه‌ای که با نگاه طنزِ تلخ خود وقایع امروز را به تصویر می‌کشد و بمرانی آن رسالت واقعی هنر و هنرمند را در همه فهم‌ترین حالت ممکن به مخاطب ارائه می‌دهد. توصیف به‌شدت تصویری کلام که از واقعیت محض به تمثیل‌های کاریکاتوری می‌رود و باز در واقعیت محض فرود می‌آید…
” یه خونه‌ست که صاحبش امریکاست… یه کارخونه‌ست که صاحبش کاناداست” یک واقعیت است که جامعه امروز ما با آن به‌شدت درگیر است و بمرانی بدون هیچ قضاوتی و مستند گونه این واقعیت پیش روی ما می‌گذرد. یک قطعه موسیقی که آواز آن معمولی است و کلامش به‌جز ترجیع‌بند ترانه، به شکل دکلمه وار خواند می‌شود یا شاید بگوییم یک گزارش مستند که هنرمندانه عرضه می‌شود.

قطعه با یک پیانوی آرام و محزون آغاز می‌شود و با شروع بیت، کلام آغاز می‌شود. کلامی مسجع با صدایی که اعتراض دارد اما داد نمی‌زند، طعنه دارد اما توهین نمی‌کند؛ صدایی که اعتراض دارد اما التماس بر ماندن مخاطبش دارد. نکته‌ی ظریفی که در ساختار ترانه وجود دارد این است که خواننده (گوینده) در تمام طول ترانه از فردی که در متن، طرف مقابل است می‌خواهد که نرود اما به‌جای استفاده از فعل نهی (نرو) شرایط آرمانی‌ای را ترسیم می‌کند و رفتن را به پس از تحقق این شرایط موکول می‌کند. طنز عجیب و تلخ این ترانه در کنار ریتم و موتیف محزونی که دارد به اوج می‌رسد و دقیقاً در نقطه‌ای که مخاطب احساس می‌کند شاید این روایت به نفع گوینده تمام شود ترجیع‌بند “دلم برات تنگ میشه…” مثل آب سردیست که بر افکار مخاطب ریخته می‌شود و می‌فهمی که برای این اعتراض التماس‌گونه قدری دیر شده است. بمرانی برای پایان ترانه‌ی خود کلام را تمام می‌کند و گیتار الکتریک با حال و هوای راک، گویی “رفتن” را ترسیم ‌می‌کند.

در دهه‌ی پنجاه و در شرایط خاص آن مقطع، اکثر ترانه‌های اعتراضی با تشبیه و تمثیل و اشاره‌های فراوان همراه بوده تا هنرمند بتواند حرف خود را در پوششی از تشبیه به مخاطب بیان کند؛ اما امروز بمرانی همان اعتراض را از لحظه شروع کلام به شکل کاملاً مستقیم به گوش مخاطب می‌رساند و گاهی حتی با غلو تلاش می‌کند تا مخاطب را متوجه منظورش کند. همین نکته نیز جای تعمق دارد و تفاوت مخاطبان دهه‌ی پنجاه را با مخاطب امروز را به‌وضوح نشان می‌دهد. مخاطبی که در دهه‌ی پنجاه آن‌قدر هوشیار بود که دورترین نشانه‌ها را دریافت می‌کرد در مقابل مخاطب امروز که گویی خواب است و چاره‌ای جز بیان مستقیم و تندوتیز واقعیت نیست.
«خارجیِ» بمرانی را باید چهل سال دیگر شنید تا دریافت که امروز چه اتفاقی افتاده است. ترانه‌ای که سیاسی نیست و تنها و تنها به یک واقعیت اجتماعی می‌پردازد، ترانه‌ای که شرایط امروز را ترسیم می‌کند. این “رفتن‌های” ترسناک را به تصویر می‌کشد. رفتن‌هایی که از خانه‌ است و خانه‌ای که متروک شدنش یک کابوس…

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان