این یک تاکتیک جنگی قدیمی ولی همچنان کارآمد است. اگر می خواهی چیزی را از بین ببری، اول خودت را به درون آن تزریق کن. بگذار گمان کنند که آن ها موفق بودهاند.
به گزارش به نقل از قانون ،وقتی خیالشان راحت شد، از درون منهدم شان کن! این تاکتیک، تاکتیک تروایی است. گویا اولین بار این تاکتیک با داستان اسبی چوبی و عظیم شناخته شده است، اما ظاهرا تازهترین ورژن آن را دولت آقای روحانی با شعار ایجاد دولتی محیط زیستی و با گماردن عیسی کلانتری به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست بازآفرینی کرده است! الگوی مدیریتی که در چند دهه گذشته سعی کرده است توسعه و تولید و اشتغال را برای کشورمان به ارمغان آورد، در عمل ناموفق بوده است.
اما همین الگو در عین ناموفق بودن، آسیبهای زیادی به محیط زیست کشور وارد کرده است و بحرانهایی را به وجود آورده است که قبلا وجود نداشتند. به خاطر همین لطمه ها هم بوده است که متخصصان و کارشناسان محیط زیست، این الگوی مدیریتی ناکارآمد را همیشه نقد کرده اند و ناموفق بودن طرح های آن را بارها پیشبینی کرده اند. احتمالا چیزی که مدیرهای این الگوی مدیریتی را عصبانی کرده دو چیز بوده است. اول آن که بیشتر آن پیشبینیها درست از آب در آمده و موجبات سرافکندگی صاحبان گوشهای ناشنوا را فراهم آورده است و دوم آن که ادامه یافتن این پیش بینیها با توجه به کارنامه گذشته، میتواند مانعی جدی برای تکرار برنامههایی باشد که این مدیران چیزی جز آن را بلد نیستند.شاید به صورت جدی، در فیلم مادرکشی بود که عیسی کلانتری خودش را به عنوان منتقد عملکرد پیشین اش مطرح کرد.
انتقادهایی صریح که هم عملکرد خودش را شامل می شد، هم بخش عمدهای از سیاستها و برنامههای اجرا شده در طی چند دهه را. دولت اول آقای روحانی هم با تکرار مستمر سخنرانیها و شعارهای محیط زیستی توانست این باور را در ذهنها القا کند که لااقل گروهی از مدیرها واقعیت صورت مساله را پذیرفته اند و بر اشتباه های پیشین خود واقف شده اند. با کنار هم قرار گرفتن این اجزا، این امیدواری بیربط به نظر نمیآمد که شاید با سپردن ریاست سازمان حفاظت محیط زیست در دولت دوزادهم به دست آقای عیسی کلانتری، تلاشهای وعده داده شده برای شکل گیری یک دولت محیط زیستی و ایجاد توسعه پایدار، عملی شود و معیارهای محیط زیستی به اولویت ردیف اول دولت در برنامهریزیها تبدیل شود و در نتیجه، امکان واقعی توسعه و اشتغال حقیقی و تامین همزمان معیشت و سلامتی و رفاه تحقق یابد.
چیزی از آغاز به کار عیسی کلانتری در سازمان حفاظت محیط زیست نگذشته بود که سخنرانیها، اظهارنظرها، ابلاغ دستورها و دستورالعملهای محیر القعول و انتصاب افراد ناکارآمد و ناموافق با توسعه پایدار و علم محیط زیست نشان داد که امید به دولت امید و وعده های محیط زیستی آن بیهوده بوده است. اما برخی اقدامهای اخیر آقای رییس! شبیه هجوم و شبیخون به محیط زیست کشور از درون سازمان متولی مدیریت آن است. اقدام هایی مانند بازنویسی ضوابط استقرار محیط زیستی که چیزی شبیه بستن دینامیت به مناطق چهارگانه است.
یا صادر کردن مجوز پرورش تیلاپیا علی رغم هشدارهای کارشناسان و متخصصان یا چراغ سبزهای مکرر به طرفداران و بازاریابان محصولات تراریخته. با چنین عملکردی به نظر می رسد عیسی کلانتری نقشه اسب تروا را برای برانداختن فلسفه و الگوی مدرن توسعه مبتنی بر محیط زیست از طرف دولت دوازدهم به اجرا درآورده است و با پیاده کردن لشگری از مخالفین توسعه پایدار و محیط زیست در درون سازمان حفاظت محیط زیست، امکان تکرار اجرای برنامههایی را فراهم میکند که پیشتر به بحرانهایی مانند هجوم گرد و غبار به اهواز و خوزستان، خشک شدن زاینده رود در اصفهان، افت آب های زیرزمینی در غالب سرزمین ایران، خشکسالی و بی آبی در سیستان، بحران دریاچه ارومیه، آلودگی دریای خزر و خلیج فارس و ...منجر شده است.