«ما همه باهم هستیم» در روز افتتاحیه خود رکورد فروش اولین روز سینمای ایران را میشکند و درست چند هفته بعدترش، رکورد بیشترین افت فروش را میزند و این بهخوبی گویای همهچیز است. تنها چیزی که در «ما همه باهم هستیم» درخور توجه هست و کار خود را نه تنها بهدرستی انجام داده که فراتر از حد انتظار هم عمل کرده است، روابط عمومی و تبلیغات فیلم است که با کار پیگیر خود از زمان ساخت فیلم، نامش را چنین، بر سرزبانها انداخت و همه را مجاب به دیدن فیلم کرد. به جر تبلیغات قوی «ما همه باهم هستیم» هیچ چیز دیگری در چنته ندارد.
همچنین بخوانید:
پیرامون حواشی «ما همه باهم هستیم»: دشمن مردم
البته جو منفیای که پشت سر فیلم راه افتاده، در روزهای گذشته همه حرفها را زده و انتقادات مختلف را مطرح کرده. و به پولهای مبهم و سرمایه علامت سوالدار فیلم بارها اشاره کردهاند.
برای اینکه نشان دهیم بحث پولهای کثیف در جای خود لطمه زده اما در سوی دیگر خود فیلم هم به اوجهای جدیدی در بدکیفیتی و چرندبافی رسیده است، در این یادداشت منحصرا به خود فیلم میپردازیم، همانطور که در یادداشت دیگری منحصرا به حواشی فیلم پرداختیم.
چندوقت پیش فیلمی توسط یک فیلم اولی که البته سالها در رسانه حضور داشت و دور و بر آدمهای مطرح سینمایی میپلکید، ساخته شد (که حداقل یک داستان یک خطی و دم دستی داشت)، فیلم آنقدر بد بود که خود تهیهکننده اجازه نداد نام فیلم را بر آن بگذارند و در ابتدای تیتراژ نوشته میشد: «تجربهای (نه فیلمی) از ….(کارگردان)» قضیه «ما همه باهم هستیم» هم دقیقا همین است. یک اثر ولنگار که پیش از فیلم شدن اخته میماند و بیشتر به یک دورهمی پر ریخت و پاش یکسری ستاره و سلبریتی میپردازد که همگی دورهم باهم هستند و میخورند و عشق و حال میکنند.
«ما همه باهم هستیم» از معدود فیلمهایی است که در تاریخ نهچندان طولانی برنامه سینمایی «هفت» هیچ منتقدی حاضر به دفاع از آن نشده است و حتی وقتی عوامل با خود تهیهکننده یعنی آقای میرکریمی که او را با فیلمهای اخلاقگرایانهاش میشناسیم هم مشورت کردهاند باز منتقدی حاضر به دفاع از فیلم و ریختن آبروی خود نشده است. (بماند که کماکان منتقدان وقیحی در همان برنامه حضور دارند که معتقدند درباره سرمایههای هرکجایی فیلم نباید حرف زد و نظر داد.)
همچنین بخوانید:
بررسی فیلم «ما همه باهم هستیم»: امان از این پولهای بی حساب و کتاب
همه این فکتها و مواجهات بعد از اکران فیلم خود گویای عمق فاجعهای بهنام «ما همه باهم هستیم» هست. کمتر پیش میآید که درباره فیلمی همه این چنین متفقالقول باشند که کمترین نکته مثبتی ندارد. حتی درباره «اخراجیهای 3» هم چنین اتفاقی نیافتاد!
بگذارید از فیلمنامه شروع کنیم. قرار است یک اثر کمدی و طنز باشد و تماشاگر را بخنداند، سوال اصلی اینجاست که چه چیزی باعث شده تهیهکننده اخلاقگرا پیش خودش گمان ببرد که کسانی که فیلمنامه تلخ و آه و ناله «جاندار» را نوشتهاند، میتوانند از پس نوشتن یک فیلمنامه کمدی هم بربیایند؟ احتمالا اصلا ذوق زدگی سرمایه زیاد نگذاشته به این چیزها فکر کنند، به هر حال سفرهای پهن بوده و گفتند آشناها و چاپلوسان ما همگی از مواهبش استفاده کنند.
فیلمنامه «ما همه باهم هستیم» نه تنها اصلا خندهدار نیست و جز دو سه مرتبه محدود نمیتواند تماشاگران را به خنده بیاورد، که اصلا سر و ته هم ندارد. ایده اولیه این است: هواپیمایی باید سقوط کند تا شرکت هواپیمایی از ورشکستگی نجات یابد. پس یکسری مسافر که همگی قصد خودکشی داشتهاند را جمع میکنند تا هواپیما سقوط کند و کشته شوند.
جز چند نفر همه میخواهند به دلایل مختلفی بمیرند. یک هواپیما با کلی مسافر نگونبخت در اختیار فیلمنامهنویسان قرار داشته است، این یعنی چندین و چند داستان جذاب در زندگی هرکدام از این آدمها وجود داشته است اما فیلمنامه بهجای پرداختن به هرکدام از آنها که اندکی فیلم را به مردم و جامعه نزدیک کند، آنها را در حد یکسری تیپ دم دستی نگه میدارد تا مدام برای همدیگر چرند ببافند و حرفهای پینگ پونگی صدمن یه غاز بزنند که نه خندهدار است نه مفهوم خاصی دارد. یکسری جانور در یک محیط بسته افتادهاند به یکدیگر و از سر کول هم بیدلیل بالا میروند درحالیکه کلی دستمایه جذاب آن وسط ول معطل مانده است.
جدا از اینکه اکثر کاراکترها بود و نبودشان جز پر کردن صندلیهای هواپیما دلیل دیگری ندارد، به شکل مسخرهای ناگهان در اواسط فیلم تغییر نظر میدهند و از خودکشی منصرف میشوند.
همانطور که تماشاگر هیچ ایدهای نداشته که چرا میخواستند خود را بکشند، حالا هم نمیداند چهشد که منصرف شدهاند. همانطور که نمیتواند بفهمد چیستی آن جلسات بازجوییگونه چیست و همانطو که نمیفهمد منظور نویسندگان از اینهمه پرخوری مدیری در آن صحنهها چیست.
فیلمنامه «ما همه باهم هستیم» بزرگترین پاشنه آشیل آن است و یکی از بیمعنیترین فیلمنامههایی که در سینمای بعد از انقلاب نوشته شده است. پر از علامت سوال بیجواب!
اما درباره کارگردانی و اینها چه حرفی میشود زد؟ فیلمی که عمومش در یک محیط بسته هواپیما میگذرد و کمترین اثری از چند نما یا میزانسن خلاقانه در آن موجود نیست. اصلا چطور میشود یک نفر هم «لیلی با من است» بسازد هم «ما همه باهم هستیم؟» پاسخ در همان سفره پهنشده است البته!
اگر فیلمنامه بد است، کارگردانی و طراحی استتیک این اثر سوپر فاجعه است و بین سکانسهای آن با معمولیترین آثار تلویزیونی نمیتوان تفاوت چندانی پیدا کرد. جالب است که با این همه پول باد آورده عوامل دلشان نیامده بخشی از آن را خرج جلوههای ویژه جالبتری کنند. انقد همه پولها در جیبها رفته که چیزی برای کارهای فنی نمانده و جلوههای ویژه فیلم در بسیاری از لحظات مضحک از آب درآمده است.
اما بدتر از همه اینها، «ما همه باهم هستیم» یک اثر شیاد و حیلهگر است که در کلاه گذاشتن سر مخاطب خود همه پردههای حیا و رواداری را میدرد و مسئولیت این شارلاتانیسم بر روی شانههای تک تک عوامل اصلی و بازیگران و پیش از همه بر جناب تهیهکننده اخلاقمدار سنگینی میکند. لیلا حاتمی که همین چندوقت پیش با یک نامه از سریال «نهنگ آبی» جدا شد چراکه کاراکترش را فاقد ارزش هنری میدانست، پس چطور حاضر به بازی در این اثر ماقبل فیلم شده؟
(آیا آن نامه و جدایی از سریالی که سرمایهاش شبیه به «شهرزاد» مورد سوال است و در روزهایی که حواشی و درخواستها برای بازگرداندن پولهای «شهرزاد» به صندوق ذخیره فرهنگیان بالا گرفته ، تنها یک زرنگبازی برای مبرا کردن خودش از حواشی پولهای شائبهبرانگیز نبود؟) مانی حقیقی که فیلمهای روشنفکرانهاش چشم جهان را کور کرده چه توضیحی برای حضور در این بلاهت دارد؟ یا توسلی که خودش را بانی محیط زیست میداند، چطور توانسته بیاید و خودش و همه دغدغههای زیستمحیطیش که در اینستاگرام دهان به دهان نقل میشود را اینطور مسخره و ملعبه دست سازندگان کند؟ حسن معجونی که از بزرگان تئاتر روشنفکری محسوب میشود با کدام رو آن اراجیف را درباره مرگ بیمار که اشاره مستقیمی به جریانات عباس کیارستمی فقید دارد، به اجرا درمیآورد؟ و میرکریمی با کدام رو و جسارت قرار است باز هم فیلمهای اخلاقگرایانه به خورد تماشاگر دهد؟
اثر از همان اسم بهرهجویانهاش که اشاره به یکی از اصلیترین شعارهای جدی ترین درگیری سیاسی سالهای اخیر دارد (که زندگیهای زیادی را -از هر دو سر دعوا- بر فنا داد) بنا را بر شارلاتانیسم میگذارد. از این اسم برای به سینما کشاندن مخاطب استفاده میکند درحالیکه بینش سیاسی و تیکههای مثلا انتقادی که میاندازد، از برنامههای ماهوارهای شبخیز و …. هم پیشپا افتادهتر است.
این میزان از حیلهگری شگفتانگیز است. در روزهایی که بسیاری از مردم به کنه واقعی وجود بسیاری از سلبریتیها پی بردهاند و سر قضیه نگار جواهریان و رامبد جوان واکنشهای منفی بسیاری نشان دادهاند، این فیلم شیاد انگار همه این هزینهها را کرده تا تهش با چاپلوسی از سلبریتیای مانند گلزار، از آنها رفع اتهام کند. کسی که آخرین برنامه تلویزیونیاش با کلی اما و اگر سر پولهای کثیف دست و پنجه نرم میکند و حالا در این آشفتهبزار «ما همه باهم هستیم» شده آدم خوب و بیگناه ماجرا. انگار اصلا اصلیترین هدف ساخت فیلم این بوده که بسیاری از سلبریتیها را تبرئه کند و روحیه سلبریتیپروری آحاد ملت را تقویت ببخشد و سرمایههای باد آورده در لوای نمایش این تعداد ستاره در یک اثر مبهم، بشوید و تمیز به نظر برساند.
حقیقت ماجرا اینجاست که اینها همه باهم هستند و علیه سینما و تماشاگر. حیا را قورت دادهاند و یک آب هم روش!
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
338