بگذارید از تیم برتون این هنرمند نابغه و افسرده شروع کنیم. نابغهای که دوران کودکی و جوانی سخت و عجیبی را پشت سر گذاشت؛ در مدرسه همکلاسیهایش از او میترسیدند و یا مسخرهاش میکردند و در انزوا بزرگ شد.
او در سالهای ابتدای جوانی سعی کرد در بخش انیمیشن کمپانی والت دیزی استخدام شود اما شبیه به بسیار دیگری از نوابغ او را نفهمیدند و استعداد خاصش را درک نکردند. او پس زده و حتی اخراج شد، اما نه کم آورد و نه کنار کشید.
همچنین بخوانید:
بازی The Game – به مردی که همهچی داره چی باید هدیه داد؟
تیم برتون به زیستن در جهان خودش و کاراکترهای عجیبش ادامه داد تا بالاخره در اواسط دهه هشتاد توانست اولین فیلمش یعنی «ماجرای بزرگ پی وی» را بسازد. این فیلم باعث شد استودیوها به او توجه نشان دهند.
در پی موفقیت «ماجرای بزرگ پیوی» اعتماد استودیوها به او جلب شد تا این فرصت را داشته باشد که فیلم دومش «لیتل جوس» را با صرف هزینه بیشتر و امکانات بهتر و فنیتری بسازد. حالا که امکانات و منابع مالیش را در اختیار داشت، نیازی نبود سقف خلاقیت و خیالپردازی ذهنش را محدود کند و نتیجه این آزادسازی فکر فیلمی شد که با استقبالی باورنکردنی و غیر منتظره همراه گشت .
فروش فیلم بهقدری قابل توجه بود که فیلم صدرنشین باکس آفیس هم شد. در سال 1988 و بعد از ساخت این دو فیلم موفق، تیم برتون حالا کارگردان مشهوری بهشمار میآمد. استودیوها سرش دعوا میکردند و امکاناتشان را برای او وسط میگذاشتند. او یکی از بهترین انتخابها برای ساخت فیلمهای بزرگ استودیویی بود و همین سروکلهاش را در پروژه بت من باز کرد.
اما پیش از آنکه تیم برتون درگیر پروژه «بتمن» Batman شود و پیش از آنکه کمپانی یونیورسال اصلا تصمیم بگیرد بتمن را وارد جهان سینما کند (چون پیش از این تنها سریالش ساخته شده بود.)، این سوپرمن بود که پایش به سینما باز شد. مارلون براندو از جمله بازیگران اولین نسخه سینمایی «سوپرمن» بود. نسخهای که بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. بعدتر دنبالههای زیادی هم بر «سوپر من» ساخته شد که همگی با استقبال تماشاگران روبهرو شدند اما به ندرت پیش آمد که نسخهای روی دست فیلم اول بلند شود.
بعد از اینکه «سوپر من» جواب خود را در گیشه پس داد سیر ساخت فیلمهای ابرقهرمانی براساس کمیک بوکها آغاز شد.
فانتزیهای دهه هشتادی اسپیلبرگ و لوکاس متاثر از همین اولین بازسازی کمیک بوکها خصوصا دو نمونه اولیه یعنی همین «سوپرمن» و «بتمن» تیم برتون، در سینما سربلند میکنند و همین فیلمهای ابرقهرمانی هستند که آن فضای تلخ، عبوس، بزرگسالانه و افسارگسیخته سینمای دهه هفتاد آمریکا را بهنوعی تغییر میدهند تا تاریخ سینما وارد مرحله جدیدی از خود شود. این فیلمها هرچند که در ابتدا مخاطبان خود را در را در بین نوجوانان پیدا کردند اما بهسرعت به فیلمهای محبوب جوانان و بزرگسالان هم بدل شدند. انگار که تماشاگران هم از آن روحیه جدی و اعتراضی سینمای دهه هفتاد خسته شده باشند.
بعد از «سوپرمن» هالیوود به سراغ دومین ابرقهرمان مهم و محبوب کمیک بوکها یعنی بتمن رفت. و کارگردان انتخابی کمپانی برای ساخت بتمنی که از همه فیلمهای فانتزی قبل از خودش پیشی بگیرد، تیم برتون بود.
انتخاب تیم برتون برای ساخت «بتمن» دو نکته مهم داشت؛ اول اینکه دو فیلم اولش بهخوبی نشان داده بود که فضای بصری فیلمهای او متاثر از هنر و معماری گوتیک هستند. او در فیلمهایش شیفتگی خود به دوران گوتیک را بهوضوح نمایان کرده بود و خب چه چیزی هماهنگتر از این با جهان کمیک بوک گوتیکوار بتمن؟
نکته دوم در کاراکترهای او و خصلتهای عجیب و غریبی که در فیلمهایش به آنها پر و بال میداد بود؛ که باز هم بهنوعی برآمده از مناسبات فرهنگی دوران گذار هنر گوتیک بود. تاریکی و خلا در فضا و شخصیتها و برخورد گروتسکی که تیم برتون با وقایع و موقعیتها میکرد، یعنی حادثهای تلخ و ناگوار را با زبان طنز به تصویر میکشید، او را تبدیل به یک گزینه مناسب برای ساخت یک فیلم ابرقهرمانی با قهرمانی تاریک و پر از خلا میکرد. او همان کسی بود که میتوانست یک تراژدی را طوری فانتزی و با لحن کمیک تعریف کند که تماشاگر میان خنده و گریه سردرگم شود.
«بتمن» تیم برتون ساخته شد و در سال 89 بهنمایش درآمد. مایکل کیتون نقش بتمن را بازی میکرد و جک نیکلسون یکی از بهیادماندنیترین جوکرهای تاریخ سینما را بر پرده ثبت و ضبط کرد. «بتمن» به فروشی خیرهکننده رسید. بهشکلی که نه تنها در باکس آفیس صدرنشین بود، که اصلا میانگین و معادلات همیشگی درباره فروش موفق را درهم شکست و به فرمولی جدید دست یافت.
همچنین باعث شد که در کنار فیلم «سوپرمن» این پیشفرض را در هالیوود جا بیاندازد که کمیک بوکها هم قابلیت اینرا دارند که فیلمهایی جدی باشند و با استتیک سینمایی قابل توجهی ساخته شوند و فراتر از یک فیلم سرگرمکننده بازاری، یک اثر سینمایی ویژه و قابل تامل باشند و البته از نظر هنری هم قابل اعتنا.
نکته دیگری که درباره «بتمن» باید به آن اشاره کرد انتخاب هوشمندانه بازیگران در وهله اول توسط تیم برتون و اجرای بینظیر هرکدام از آنها جلوی دوربین او در وهله بعدی است. خصوصا مایکل کیتون که نقش بتمن را بازی میکند با وجودیکه در نیمی از فیلم ماسک بر چهره دارد و تنها دهانش از زیر آن پیداست، اما میتواند با همان محدودیت در اجرای میمیک، حس و حال صحنه را به تماشاگر منتقل کند. میتوان گفت که کیتون، کماکان و بعد از ساخته شدن اینهمه بتمن، بهترین بازیگری است که در این نقش به هنرآفرینی پرداخته است. اجرای او بهمراتب از اجرای کریستین بیل، بن افلک و… یک سرو گردن بالاتر است.
اما انتخاب نبوغآمیز تیم برتون در کل پروسه ساخت این فیلم برمیگردد به درنظر گرفتن جک نیکلسون برای بازی در نقش جوکر. بازیگری که خود به نوعی جوکر واقعی سینمای هالیوود است.
«بتمن» نشان داد که میشود به ساخت جدی کمیکبوکها در سینما فکر کرد. امروز کمپانی مارول که به شکل خاص فیلمهای ابرقهرمانی تولید میکند، نبض هالیوود را در دست گرفته است و سنگبنای این اتفاق چیزی نیست جز «بتمنی» که تیم برتون در دهه هشتاد ساخت.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
228