گوناگونی مناسک سوگواری در فرهنگهای متفاوت از زمان باستان تا دوران مدرن در مواجهه با مرگ نزدیکان و فکرکردن به لحظهای که «من میمیرد» و احتمالا تصور دنیای پس از مرگ از دغدغههای دیرینه بشر بودهاند. به همین دلیل سقراط تنها متفکران و عاملان به مرگ را فیلسوف حقیقی میخواند. او فلسفه را «تمرین مرگ» تعریف میکند.
از میان فیلسوفان کسی که بیش از همه به مسئله مرگ پرداخته، آرتور شوپنهاور است. مرگ مسئله اساسی فلسفه آرتور شوپنهاور است، در کنار اراده معطوف به زندگی که آنهم فقط برای گریزی غریزی و عقلانی از آگاهی اضطرابآلود مرگ در بطن زندگی مطرح میشود.
او مقاله معروفش درباره مرگ را در جلد دوم «جهان همچون اراده و تصور» با این اشاره آغاز میکند که حضور مرگ در زندگی بشری نخستین و برجستهترین منبع الهام فیلسوفان برای تفلسف است. اما شوپنهاور علاوه بر مرگ به مسائل متنوع دیگری همچون تصور، اراده، بدن، رنج و پوچی، زیباشناسی و هنر، عشق، فلسفه شرق، اخلاق و عدالت سرمدی نیز میاندیشید.
اخیرا ترجمه کتاب «شوپنهاور» نوشته آر. راج سینگ از مجموعه کتابهای راهنمای سرگشتگان انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. هدف اصلی این کتاب ارائه توصیفی آسانفهم از این متفکر و اندیشهاش برای دانشجویان و خوانندگان غیرمتخصص است. در عین حال سنجشهای انتقادی نویسنده، تفسیری اصیل از شوپنهاور در اختیار دانشجویان حرفهای نیز قرار میدهد.
از آنجا که شوپنهاور چکیده نظام اندیشهاش را در اثر اصلیاش، جهان همچون اراده و تصور (که با ترجمه رضا، ولی یاری در فارسی موجود است) ارائه داده و در آثار بعدی صرفا جوهر همان جهانبینی را تکمیل و تشریح کرده است، در این کتاب در مرتبه نخست بر همین اثر تمرکز شده و البته به دیگر آثار مهم این اندیشمند نیز توجه شده است.
این کتاب نشان داده که چطور متفکری مانند شوپنهاور توانسته از مفاهیم شرقی در نظام فکری خود بهره ببرد و مبدل به یکی از نخستین متفکران فرافرهنگی در نظام معنایی غرب شود. کتاب شوپنهاور در نخستین فصل، خطوط کلی زندگی این متفکر را ترسیم و درباره سیروسلوک و شکلگیری نظام فکری او پاسخهایی را ارائه میکند.
این فصل بر سیروسلوک فکری شوپنهاور در نوشتهها و تلاشهایش برای پاسخگویی به انتقادات ناروا و درشت دیگر زندگینامهنویسان او تمرکز میکند، بیآنکه برخی از کاستیهای آشکار شخصیت این بدبین بزرگ را نادیده انگارد. در فصل دوم، کتاب سراغ طرح این مفهوم رفته که جهان در وهله نخست از تصورات سوژه تشکیل شده و در ادامه دیدگاههای شوپنهاور در این زمینه و نیز موضوع دریافت، عقل و معرفت انسانی را تشریح میکند.
همچنین در این فصل خلاصهای از اثر بسیار مهم پیشین او که درباره اصل دلیل کافی است، ارائه میشود که بنا بر توصیه شوپنهاور، مطالعه آن برای فهم نظام او ضروری است. نویسنده در فصل سوم، موضوعات مورد تأکید شوپنهاور درباره اراده را مرور میکند.
جنبههای رنج و پوچی زندگی موضوع فصل چهارم این کتاب است که در آن، نگاه این فیلسوف درباره موضوع زندگی مورد توجه قرار میگیرد و یکی از جدیترین وجوه چرخش به شرق افکار وی را آشکار میکند.
داج سینگ در این بخش از کتاب سرشت رئالیتسی انتقادات نیشدار شوپنهاور از خودپسندی انسان و بیاعتنایی او به درد و رنج دیگران را مطرح میکند. نگاهی به نظریههای شوپنهاور درباره زیباییشناسی هنر، معماری، نقاشی، درام و موسیقی، موضوع پنجمین فصل از این کتاب است.
فلسفه هنر او که تقریبا یکچهارم از نوشتههایش به آن اختصاص مییابد، در این فصل تحلیل شده است. فصل ششم، دیدگاه فلسفی شوپنهاور درباره عشق رمانتیک میان دو جنس متفاوت را واکاوی میکند. در فصل هفتم این کتاب هم خطوط کلی پیوند اندیشههای این متفکر با تفکر شرقی، بهویژه مفاهیم ودانتا و بودیسم بهتفصیل بحث شده و برخی از مفاهیم شرقی در اندیشه او بهشکلی نقادانه بررسی شده است.
بسیاری از سوءفهمها از مفاهیم اصلی خود او مثل مفهوم رنج، نامطلوبیت اخلاقی جهان و عدالت ابدی که ناشی از عدم آشنایی با منابع شرقی است نیز توضیح داده شده است.
موضوع هشتمین فصل کتاب، تفسیر شوپنهاور از مفهوم اخلاقی معمول از نقطهنظر برتر اراده است و در نهمین فصل نیز دیدگاه او درباره مرگ و پیوندش با فلسفه و نیز ایدههایش درباره هرگونه زندگی ممکن پس از مرگ برای انسان مطرح شده است.
جایگاه شوپنهاور بهعنوان اندیشمند مرگ در سنت سقراطی در کنار این واقعیت کاویده شده است که مضمون مرگ در همه بزنگاههای اندیشه او حاضر است. کتاب در فصل پایانی خود نیز این دیدگاه شوپنهاور را واکاوی میکند که انکار اراده اوج زندگی برترِ اخلاقی و امکانی یگانه از هستی انسانی است.
در این فصل توضیح داده میشود که از نظر شوپنهاور، زهد همیشه محصول زندگیای است که در آن اراده انکار میشود و رستگاری باید مسئله نهایی نه فقط ادیان، بلکه هر فلسفه اصلی باشد.