بیماریهای نقص ناحیه لیمبال
بیمار نقص ناحیه لیمبال که به دنبال کاهش و یا اختلال سلولهای بنیادی ناحیه لیمبال به وجود میآید میتواند به دو شکل اولیه و یا ثانویه بروز کند. در شکل اولیه، اختلال بافتهای حمایت کننده باعث کاهش عملکرد سلولهای بنیادی میشود. از عوامل ایجاد کننده نوع اولیه میتوان به التهاب قرنیه، بیماری آنیریدیا (Aniridia)، کراتوپاتی نوروتروپیک، کراتیت همراه با اختلالات غددی، لیمبیت مزمن، ناخنک و ناخنک کاذب اشاره کرد.
راهکارهای درمانی با استفاده از سلولهای بنیادی لیمبوس
الف. پیوند پرده آمنیوتیک به عنوان بستر طبیعی تکثیر سلولهای بنیادی لیمبوس
پرده آمنیوتیک داخلیترین لایه غشاء جنینی یا جفتی است که شامل یک لایه اپیتلیومی، غشاء پایه ضخیم و استرومای بدون رگ است. این پرده را میتوان در شرایط مناسب نگهداری کرد و به عنوان یک بستر زیستی که فاقد سلولهای فعال است مورد استفاده قرار داد.
مطالعات نشان داده است که پیوند این پرده ضمن القاء رشد سلولهای پیشساز اپیتلیومی و افزایش طول عمر آنها هیچ واکنش ایمونولوژیکی را تحریک نمیکند و در نتیجه پیوند آن نیازی به استفاده از داروهای سرکوبگر ایمنی ندارد.
ب: پیوند اتوگرافیت یا آلوگرافت ناحیه لیمبوس
در این روش چنانچه نقص لیمبال یک طرفه باشد یک قوس طولی در حدود 5 الی 7 میلیمتر از ناحیه لیمبوس چشم سالم فرد (اتوگرافت) و یا در نقصهای دو طرفه از اهداکنندگان مناسب (آلوگرافت) به چشم بیمار پیوند زده میشود. از آنجا که ناحیه لیمبال غنی از سلولهای بنیادی است لذا در بهبود بیماری مؤثر است.
این روش که نخستین بار توسط Tseng و Kenyon انجام گرفت، در درمان بیماریهایی چون ناخنک عود کننده، سوختگیهای حرارتی و شیمیایی به کار گرفته شد. هر چند این روش،روش مناسبی برای رفع نقص سلولهای بنیادی لیمبوس در بیماران است اما از آنجایی که قطعه بزرگی از لیمبوس برداشته میشود احتمال وارد آمدن آسیب به چشم دهنده افزایش مییابد.

از سوی دیگر به علت آنکه بافت پیوند شده حاوی سلولهای متفاوت مانند سلولهای لانگرهانس، فیبروبلاست و یا عروق خونی است از احتمال رد آلوگرافت بالاتری نیز برخوردار است. از جمله عوارض ناشی از این نوع پیوند میتوان به مواردی همچون التهاب قرنیه، ناخنک کاذب، تیرگی نامتمرکز، تو رفتگی قرنیه، پارگی حین جراحی و القاء نقص ناحیه لیمبوس در چشم دهنده اشاره کرد.
ج. پیوند سلولهای لیمبوسی تکثیر شده در محیط آزمایشگاه
نقصهای وسیع در لیمبوس، غالبا درمان بالینی را مشکل میکند، از طرفی در پیوند آلوگرافت، استفاده نادرست و یا کم داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی میتواند احتمال رد پیوند را افزایش دهد. در این بیماران گرچه راهحل نهایی، پیوند قرنیه است، اما این روش در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که چشم ضایعه دیده واجد سلولهای بنیادی سالم باشد.
چرا که سلولهای پیوندی از طریق تاثیرات تحریکی خود سلولها، باعث القاء تکثیر و مهاجرت در سلولهای بنیادی میشوند و تنها در این صورت است که پوشش اپیتلیوم دوباره ساخته میشود. در صورت فقدان این سلولها، پیوند قرنیه تنها سبب تشکیل مجدد اپیتلیومی از نوع سلولهای ملتحمه میشود. اپیتلیوم ملتحمه به اپیتلیوم قرنیه متمایز نمیشود و نتایج کلینیکی رضایتبخش نخواهند بود.
در این بیماران تنها راهحل، پیوند سلولهای لیمبوس خودی (اتولوگ)و یا استفاده از سلولهای کشت شده در آزمایشگاه است. در روش اول دو گرافت آزاد به اندازه تقریبی 6 در 1 میلیمتر از بافت لیمبال چشم سالم برداشته میشود در حالی که در روش دوم تنها قطعهای کوچک به اندازه تقریبی 1 در 2 میلیمتر از ناحیه لیمبوس برداشت شده و در بستر مناسبی همچون پرده آمنیوتیک کشت میشود تا به چشم مبتلا پیوند شود.
برای خواندن بخش اول- درمان نقص ناحیه لیمبال چشم با سلول درمانی- اینجا کلیک کنید.