زینب قائمپناه؛ دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه تربیت مدرس
مقدمه
در محیطهای مختلف و در برخوردهای اجتماعی با افراد متعدد، همیشه عدهای انگشتشمار در میان دیگران برترند و نامشان زبانزد است. این افراد به محض برخورد، ما را به طرف خود جلب میکنند و در کل افرادی پرنفوذ و تاثیرگذار هستند. اغلب افراد، اعم از زن، مرد، پیر و جوان میپرسند که چه کنیم تا شخصیتی محبوب و خوشمشرب و به قول آنها جذاب داشته باشیم.
البته جذابیت شخصیتی با جذابیت ظاهری فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی تقریباً اکتسابی است و این گونه افراد هیچ فرقی با دیگران ندارند؛ بلکه به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه یکسری قوانین را همیشه رعایت میکنند و همین قوانین عامل برتری و جذب دیگران و عامل نفوذ در اذهان است.
برای رسیدن به این هدف، باید در دو زمینه به اصلاح یا تقویت رفتار خود بپردازیم: یکی رفتار و صفات درون فردی و دیگری رفتار و صفات بین فردی. زمینه اول، شامل ویژگیهایی است که هر شخص در درون خودش احساس میکند؛ مانند: نیت، صداقت، زندگی هدفمند، اعتماد به نفس، احساس امنیت و غیره که فرد باید آنها را به درستی داشته باشد وگرنه توجه جامعه به سوی او جلب نمیشود و او را بیهدف، بیاراده و ... میدانند.
در زمینه دوم که برای محبوب شدن اهمیت بسیاری دارد، فرد باید به تقویت یا اصلاح رفتار خویش در جامعه بپردازد. تا دیگران او را دوستداشتنی بدانند و برای او جایگاه مناسبی برگزینند. به طور خلاصه میتوان گفت: باید در «مهارتهای ارتباطی» آگاهی بیشتری داشته باشد و به آنها عمل کند.
اگر با دیگران ارتباط مناسبی نداشته باشیم، به هیچ وجه کسی جذب حرکات و رفتار و افکار ما نمیشود. مهارت ارتباطی یکی از مسائلی است که در روانشناسی گاهی با عنوانهایی مانند: «ارتباط میانفردی» یا «مهندسی رفتار ارتباطی» مطرح میشود. در اینجا به راهکارهایی در این زمینه اشاره میکنیم.
به دیگران احترام بگذارید
هر انسانی برای خودش احترامی قائل است. زمانی که به عقاید، کارها و سلیقههای افراد، در حد و حدوده خودشان احترام بگذاریم و سعی نکنیم همیشه در پی رد کردن آنها برآییم، دیگران ما را به رسمیت میشناسند. اگر هم قصد داریم به رد و اصلاح رفتار و افکار کسی بپردازیم، باید از راه مناسب وارد شویم.
هرگز به مخاطب خویش مستقیماً پند و نصیحت ندهید، زیرا احساس میکند که میخواهید به او نشان دهید از او برتر هستید و این کار را بیاحترامی به شخصیت خویش میپندارند. ابتدا باید به جنبههای شخصیتی طرف مقابل تا حدودی آگاه شویم، ظرفیت او را بسنجیم، آرام آرام او را به اشتباهش آگاه سازیم و در صورت نیاز، راه مناسبی به او پیشنهاد دهیم.
اینجاست که او را از قصد و نیت نوعدوستیمان، آگاه کرده، خود را برای محبوبیت آماده میکنیم. هر کسی برای خودش جهانی مملو از آرا و عقاید و نظرات متعدد دارد که همین عقاید، انسانها را از هم جدا میکند. دنیای هر فردی برای خودش محترم است. اگر شما آن را نادیده بگیرید، برای او محبوبیتی ندارید.
سعی کنید احترام به انسانها را نامشروط جلوه دهید. احترام نامشروط بدین معناست که اگر تصمیم گرفتیم با فردی که خطایی از او سر زده و یا باعث ناراحتی ما شده است برخورد کنیم، قادر باشیم در حین برخورد، همچنان وی را یک انسان ارزشمند و قابل احترام بدانیم و این احساس را به او منتقل کنیم. چنین عملی سبب شکلگیری یک رابطه صمیمی، ایمن و اثربخش میشود و به هنر ترکیب اقتدار و صراحت با صمیمیت و احترام، نمود عینی میبخشد.
بیشتر سکوت کنید
این بدان معنا نیست که حرف نزنیم و یا سرمان در لاک خودمان باشد؛ بلکه هرجا نیاز به صحبت کردن بود، باید خود را نشان داده و نظر خود را بگوییم. متاسفانه بعضی افراد فکر میکنند که کمگویی یعنی هیچگویی و همین امر باعث منزوی شدن و دور شدن از اجتماع می گردد.
از طرفی، غالباً افراد برای اینکه جذابتر شوند، بیشتر شلوغ میکنند و به خطا میروند، در حالی که سکوت، تأثیر ذهنی و روانی بسیار قوی دارد. در سکوت، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد میکند و هر خلأیی، موجب جذب میشود. آنها که بیشتر صحبت میکنند و کمتر میشنوند، از جذابیت خود میکاهند، حال آنکه سکوت و گوش دادن بیشتر، فرد را عاقلتر و قابل اطمینانتر معرفی میکند و این زمینهای مساعد برای صمیمیت بیشتر است.
سکوت سرشار از اعتماد به نفس، سرچشمه صمیمیت است. در حقیقت، یکی از کارهایی که باید به آن توجه کرد، «هنر گوش دادن» است. باید «طوری به دیگران گوش دهیم که احساس کنند داریم از آنها حمایت میکنیم». با گوش دادن دقیق و مناسب، به دیگران میفهمانید که در پی درک آنها هستید. در عوض، آنها هم شما را مورد اعتماد و دوستداشتنی میدانند.
هنر گوش دادن به این معناست که نباید فقط با گوش، سخنان را شنید؛ بلکه باید با چشم، حس لامسه، قلب، فکر و تخیل خویش هم به مخاطب گوش داد. به بیانی دیگر، باید به وسیله کلام و «پاسخدهی» و «ارتباط غیرکلامی» گوش داد. «مارسیا (یکی از دانشجویان) در این زمینه اظهار میکند: «همیشه فکر میکردم شنونده خوبی هستم تا اینکه دو سال در ژاپن زندگی کردم. در فرهنگ ژاپن، گوش دادن، مفهوم بسیار عمیقتری دارد...
برای خواندن بخش دوم- محبوبیت اتفاقی نیست- اینجا کلیک کنید.