توحید ذات و صفات‏

ذات حضرت حقیقتى است که مطلقاً کثرت و تعدد و اجزائى براى او متصور نیست، ذاتى است که تجزیه به این جزء و آن جزء و به ذات و اسم و ذات و صفات نمى‌شود.

ذات حضرت حقیقتى است که مطلقاً کثرت و تعدد و اجزائى براى او متصور نیست، ذاتى است که تجزیه به این جزء و آن جزء و به ذات و اسم و ذات و صفات نمى‏شود.
 توحید ذات و صفات‏

 

ذات حضرت حقیقتى است که مطلقاً کثرت و تعدد و اجزائى براى او متصور نیست، ذاتى است که تجزیه به این جزء و آن جزء و به ذات و اسم و ذات و صفات نمى‌شود.

در صفت الوهیت یعنى معبود بودن واحد است و کسى شریک او نیست، در سایر صفات هم مانند قدرت، علم، حیات و احد است و شریکى ندارد، علم او مانند دیگر علوم و قدرت و حیاتش مانند سایر قدرت‌ها و حیات‌ها نیست، صفات گوناگونى که براى حضرتش تصور مى‌شود فقط از نظر مفهوم با هم متفاوت است ولى در خارج تعدد و کثرتى ندارد، در حقیقت همه صفات یک چیزند و آن ذات بى‌بدیل اوست، وحدتى که شایسته ساحت مقدس اوست از قبیل وحدت عددى و نوعى و جنسى نیست، بلکه وحدت حقه حقیقیه است، آیه‌ شریفه این وحدت را مطرح مى‌کند و با لفظ واحد مى‌خواهد بگوید مقام الوهیت یعنى مقامى که سزاوار عبادت و بندگى است فقط اوست نه آنچه را شما به عنوان اله انتخاب کرده‌اید، که اله انتخاب شما از هر نوع جنسى باشد مخلوق ضعیف است و هیچ گونه استحقاقى براى عبادت ندارد.

لا در آیه شریفه لاى نفى جنس است که ذات هر چیزى را به عنوان ذات نفى مى‌کند نه وصفى از اوصاف آن را، و از نظر ترکیب ادبى خبر لا در آیه موجود یا کائن یا امثال آن است و چون ضمیر هو ضمیر رفع است نه ضمیر نصب لفظ إِلَّا براى استثناء نیست بلکه باید صفت براى اله و به معنى غیر باشد و در حقیقت جمله مزبور به این صورت است.

«لا اله غیر الله بموجود»

معبود حقى که غیر خدا که لایق پرستش وجود ندارد، جمله مزبور فقط براى نفى معبودهاى خیالى است که مشرکین براى خود انتخاب کردند نه این که دو مطلب را در برداشته باشد: یکى نفى آن معبودها و دیگر اثبات وجود خدا چون گفته شد إِلَّا در اینجا براى استثناء نیست تا دلالت بر نفى و اثبات کند، چرا که قرآن مجید اصل وجود خدا را از بدیهیات دانسته و محتاج به استدلال نمى‌بیند و تمام توجهش به اثبات صفات مانند یگانگى، خالقیت، علم، قدرت و امثال آن است. «1» آرى حضرتش در ذات و صفات مثل و کفوى ندارد، در استحقاق عبادت یعنى در الهیت فرداست، تبعیض و تجزیه بر ذاتش روا نیست، در ازلیت و ابدیت ذات یگانه است.

«ایمان به الوهیت واحد است که از هر عبودیت دیگر و کفر و کتمان مى‌رهاند و استعدادها را براى کمال و به سوى تکامل برمى‌انگیزد، عبادت هر معبودى جز کمال و قدرت مطلق چون هم سطح انسان یا پست‌تر است موجب انحطاط و توقف مى‌گردد و استعدادها را خاموش و مکتوم و حقایق را مسخ و محرّف مى‌نماید.

آن بت‌پرستى که سنگ و چوب را مى‌پرستد، تا ماده پرست و شهوت‌پرستى که به مظاهر آنها سر فرود مى‌آورد، و احکام خدا و هدایت را براى تقرب به آنان تأویل و کتمان مى‌نماید، تا عقیده و مرام‌پرست جامدى که همه حقایق بسیط را در راه افکار ساخته و محدود خود شکل مى‌دهد و تحریف مى‌نماید، تا علم و فرمول‌پرستى که مى‌کوشد تا هر حقیقت و واقعیت آزادى را با دریافت‌هاى محدود خود منطبق سازد، چون انسان به هر مقام فکرى و علمى برسد باز خود را مخلوق و مألوه ومحکوم مى‌بیند ناچار باید معبودى براى خود بسازد و منتهاى عشق و کشش خود را به آن برساند و چون نمى‌خواهد یا نمى‌تواند اندیشه خود را از هر قید و محدودیتى آزاد نماید و از میان قشرهاى اوهام و تقالید و دیوارهاى علمى بیرون آید و به معبود مطلق و واحد برسد، معبودها و الوهیت‌هائى براى خود مى‌سازد که با خاموشى و تنبلى ذهنش سازگار و نزدیک باشد.

لا إِلهَ إِلَّا هُوَ تأکید وحدت و نفى هر گونه الوهیت و نمودار بسط و برگشت نمودها و نورها و نیروها به همان هستى واحد و مطلق است.

همه از او و به او برمى‌گردند و همه از او هستى و حرکت و کمال و جمال و پیوستگى دارند، عبادت و پیوستگى به او پیوستگى و هماهنگى با همه اجزاء جهان و در مسیر آن است.

آن رحمت و نوازشى که انسان گمراه از غیر او مى‌جوید، و چشم میدوزد و کمر خم مى‌نماید، باید از آن سرچشمه بى‌دریغ رحمت بجوید تا چشمش باز و قامتش راست گردد «2»» شرح و توضیح رحمن و رحیم به طور مفصل در سوره حمد گذشت.

 

هشت رشته دانش در توحید

در این بخش لازم مى‌دانم به عناوین این هشت رشته اشاره کنم، زیرا شرح هر کدام کتابى جداگانه لازم دارد، البته اگر کسى بخواهد این هشت رشته را به طور مشروح بداند باید پس از قرآن مجید و نهج‌البلاغه و دعاى اول صحیفه سجادیه به کتاب‌هاى با ارزشى چون کافى، توحید صدوق، بحارالانوار باب توحید، علم الیقین فیض کاشانى جلد اول، و محجة البیضاء مراجعه کند.

1- وجود حق 2- توحید او 3- تنزیه حضرتش از عیب و نقص 4- صفات علیاى او 5- بخشى از نعوت او 6- اسماء حسنى 7- افعال و قضا و قدرش 8- بخشى از آثار رحمت و آیات عظمتش.

در رابطه با شناخت وجودش و برخى از صفات و افعالش براى نورانى شدن قلب خوانندگان عزیز به آیاتى از قرآن مجید و روایاتى از مکتب اهل بیت علیهم السلام اشاره مى‌کنم.

إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ: «3»

یقیناً خدا شکافنده دانه و هسته در بستر طبیعت است، اوست که زنده را از مرده بیرون مى‌آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است، این است خدا، پس چگونه از حق که از آفتاب روشن‌تر است منصرفتان مى‌کنند؟!

فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ: «4»

خداوند شکافنده صبح از میان پرده تاریک شب است و شب را براى آرامش قرار داد، و خورشید و ماه را وسیله‌اى براى محاسبه و اندازه‌گیرى زمان مقرر فرمود، این است اندازه‌گیرى تواناى شکست‌ناپذیر دانا.

وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.

وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ: «5»

و اوست که ستارگان را براى شما قرار داد تا به وسیله آنها در تاریکى‌هاى خشکى و دریا راه یابید، مسلماً ما آیات و نشانه‌هاى خود را براى قومى که دانایند بیان نمودیم.

و اوست که شما را از یک یک ذات آفرید، برخى از شما استقرار یافته در زمین و برخى به ودیعت نهاده در اصلاب و رحم‌هایند، ما نشانه‌هاى خود را براى قومى که مى‌فهمند بیان کردیم.

وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى‌ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ: «6»

و اوست که از آسمان آبى فرستاد و به وسیله آن گیاهان گوناگون را از زمین رویانیدیم، و از آن ساقه‌ها و شاخه‌هاى سبز در آوریم، و از آن دانه‌هاى متراکم را خارج مى‌کنیم، و باغ‌هائى از انگور و زیتون و انار شبیه به هم و بى‌شباهت به هم بیرون مى‌آوریم، به میوه‌اش چون میوه دهد و به کیفیت رسیدنش به میوه کامل با تامل بنگرید، مسلما در این امور براى اهل ایمان نشانه‌هائى بر توحید، ربوبیت و قدرت خداست.

وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ: «7»

و اوست که زمین را گسترانید و در آن کوه‌هائى استوار و نهرهائى پدید آورد، و در آن از همه محصولات و میوه‌ها نوعى دوتائى [نر و ماده‌] قرار داد، شب را به روز مى‌پوشاند [تا ادامه حیات براى همه نباتات و موجودات زنده ممکن باشد] یقیناً در این امور براى مردمى که مى‌اندیشند نشانه‌هائى بر توحید، ربوبیت، و قدرت خداست‌

وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى‌ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‌ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ: «8»

در زمین قطعات مختلف و گوناگون، و باغ‌هائى از انگور و کشت‌زار و درختان خرمائى است که بر یک ریشه و غیر یک ریشه مى‌رویند، ما برخى از آنها را در میوه و محصول با آن که از یک آب سیراب مى‌شوند بر برخى دیگر برترى مى‌دهیم، بى‌تردید در این امور براى مردمى که تعقل مى‌کنند نشانه‌هائى بر توحید، ربوبیت و قدرت خداست.

نمونه این آیات در قرآن مجید زیاد است، که تعمق و تفکر در آنها انسان را وادار به اعتراف به این حقیقت مى‌کند که کارگردان و مدبر، و خالق و پرورش دهنده همه موجودات یکى است و در هیچ کارى از کارهایش شریک ندارد، و با دارا بودن قدرت بى‌نهایت نیاز به شریک براى او نیست.

 

برخى از روایات باب توحید

از رسول خدا خطبه بسیار مهمى در باب توحید وارد شده که به ترجمه آن اکتفا مى‌کنم: «9» ستایش براى خدائى است که در اولیت و ازلیت یکتاست، به سبب الهیتش عظمت دارد، و با کبریائى و جبروتش اظهار بزرگوارى مى‌نماید، آنچه را به‌ وجود آورده ابتداءً و بدون نقشه قبلى ایجاد کرده است، آفریننده ما با لطف پروردگارى‌اش قدیم است، و با آگاهى به خبر و نتیجه خلقت نطفه موجودات زنده را شکافته است، و با نیروى استوارش آفریده‌هاى را پدید آورده، با روشنى صبحگاهان سیاهى شب را به روز آورده، هیچ قدرتى نمى‌تواند خلقتش را تبدیل نماید و هیچ توان‌مندى نمى‌تواند صنعش را تغییر دهد، دستورش تعقیب کننده و فرمانش را ردّ کننده‌اى نیست.

راحت‌گاهى از اجابت دعوتش وجود ندارد، و سلطنت و ملکش را زوالى نیست، مدت حکومتش پایان نمى‌پذیرد، او خدائى ثابت و ازلى و دائم و همیشگى است، نورش میان او و مخلوقاتش حجاب قرار داده ذات محجوبش در افق بلند و عزتى شامخ و سلطنتى عالى است.

بالاتر از همه چیز و نزدیک به همه چیز است، بدون این که با چشم سر دیده شود براى مخلوق خود تجلى مى‌کند، او در دیدگاه بسیار بلندى قرار دارد، دوست دارد که با این عظمت و جلالت به مقام وحدانیت و یگانگى اختصاص داده شود، زیرا اینگونه ویژگى‌ها را غیر او دارا نیست، که نورش سبب احتجاب او شود، و نسبت به هستى در یک چنین مقام بلندى واقع گردد، خود را از آفریده‌ها پنهان داشته، ولى سفیرانى را به سوى ایشان فرستاده که حجت و راهنماى رساى مخلوق قرار گیرند، و پیامبران را گواه بر بندگان گمارده، در میان انسانها پیامبران برانگیخته است که مژده رسان رحمت و هشدار دهنده نسبت به عذاب باشند، براى این که اگر کسى به هلاکت مى‌رسد دلیل و حجت بر او قائم باشد، و اگر فردى حیات معنوى مى‌یابد بر اساس برهان یابد، و آنچه بندگان درباره خداى خود نمى‌دانستند به وسیله آن سفیران بفهمند، پس او را با کمک انبیا به پروردگارى بشناسند پس از این که انکار نمودند و به یگانه بودنش اعتراف نمایند بعد از آن که عناد ورزیدند.

فتح بن یزید مى‌گوید از حضرت رضا (ع) درباره‌ى کمترین معرفت نسبت به خدا پرسیدم حضرت پاسخ داد:

«الاقرار بانه لا اله غیره، و لا شبه له و لا نظیر و انه قدیم مثبت موجود غیر فقید، و انه لیس کمثله شى‌ء:» «10»

 

اقرار به این که معبود سزاوار بندگى و عبادت جز او نیست، شبیهى ندارد، مانندى براى او نمى‌باشد، قدیم و پابرجاست، وجودى است که عدم در او راه ندارد، و چیزى در همه هستى مانند او نیست.

از حضرت صادق (ع) روایت شده که امیرالمؤمنین فرمود:

 «اعرفو الله بالله و الرسول بالرساله و اولى‌الامر بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان:» «11»

خدا را به خودش بشناسید، و پیامبر را با رسالتش درک کنید، و اولى‌الامر را با امر به معروف و عدالت و نیکى به همگان شناسائى کنید.

از حضرت صادق روایت شده یهود به پیامبر اسلام گفتند نسب خدا را براى ما بیان کن، حضرت سه روز پاسخ آنان را نداد تا سوره‌ى توحید نازل شد:

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (3) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ:

بگو او یگانه‌ایست که مستجمع همه صفات کمالیه است، بى‌نیاز از هر چیزى و هر کسى است و کل نیازمندان که نیازمندى عین ذات آنان است به او براى رفع نیاز روى مى‌کنند، کسى را نزاده، و از کسى زائیده نشده، هیچ کس در ذات و صفات همانند و همتا و شبیه او نیست. «12»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- المیزان ج 1 ص 558.

(2)- پرتوى از قرآن ج 2 ص 31.

(3)- انعام 95.

(4)- انعام 96.

(5)- انعام 97- 98.

(6)- انعام 99.

(7)- رعد 3.

(8)- رعد 4.

(9)- بحار ج 4 ص 287.

(10)- الکتب الاربعه کافى ج 1 ص 46.

 (11)- کافى ج 1 ص 45 الکتب الاربعه.

 (12)- الکتب الاربعه کافى ج 1 ص 48.

 

برگرفته شده از :

کتاب  : تفسیر حکیم جلد پنجم

نوشته : استاد حسین انصاریان

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان