نماز در فرهنگ پیامبران و امت‏ها

کتاب : تفسیر حکیم    ج‌۲         

نماز در فرهنگ پیامبران و امت‏ها

 

منابع:

کتاب : تفسیر حکیم    ج‌2         

نوشتہ : استاد حسین انصاریان

 

نماز

نماز پس از ایمان استوارترین رشته الفت و قوى‌ترین عامل پیوند میان عابد و معبود است.

نماز نور باطن، صفاى قلب، مایه پاکى جان، سبب سلامت، و پرتو پرفروغ رحمت حق در خیمه حیات انسان است.

نماز رشته محکمى است که همه وجود انسان را به ملکوت پیوند میدهد، و فرشى را تبدیل به عرشى مى‌کند و مانند آن برنامه‌اى را نمیتوان یافت که آدمى را به حق و حقیقت ربط دهد.

نماز پناه بى‌پناهان، سنگر مجاهدان، گلستان روح افزاى عاشقان، چراغ سحر مشتاقان، نور وجود عارفان، آرامش قلب مضطربان، و سیر کمالى آگاهان است.

نماز زنده کننده جان، ظهوردهنده حیات جاودان، راز و نیاز دردمندان، روشنى راه راهروان، نور دیده بینایان، سرمایه مستمندان، دواى درد دردمندان، نواى دل بیدلان، دلیل گمراهان، امید امیدواران، نشاط سحرخیزان، سوز دل سوختگان، حرارت روح افسردگان، مایه بقاى جان و دستگیره نجات انسان از مهالک است.

نماز برتر از همه عبادات، جامع تمام کمالات، منعکس کننده کلّ واقعیات، منبع برکات و کلید حل مشکلات است نماز خمیر مایه حیات، تزکیه کننده صفات، علاج زشت‌ترین عادات، نمو دهنده حسنات، شستشو دهنده سیئات، سبب کرامات، منبع فیض و افادات، نگهدارنده انسان از حادثات، مانع سانحات و حقیقت کائنات است.

نماز عشق سالکین، عبادتى آتشین، کارى بى‌قرین، بهترین یار و معین، خورشید اهل زمین، مونس اصحاب دین، امنیت جان غمین و رحمت واسعه حضرت ارحم‌الراحمین است.

نماز حقیقتى روحانى، فرمان واجب حضرت سبحانى، نفخه رحمانى، جان انسانى و نور یزدانى است. نماز هویت ایمان، حقیقت جهان، طریقت جان، قدرت انسان و راه ورود به بهشت و رضوان است.

نماز چشمه زمزم روح، ساغر معنوى صبوح، فتح‌الفتوح، توبه نصوح، ذکرى ممدوح و در طوفان حوادث کشتى نوح است.

بدون نماز خود را اهل حقیقت و حقمدان و رسیدن فیض خاص الهى را به سوى خود توقع مدار.

اکسیر وجود بدون نماز بى‌سود است، بى‌خبران از نماز بى‌خردانند و فراریان از این مقام گرفتار دام شیطان‌اند.

ثروتمندان بى‌نماز فقیرند و تهیدستان با نماز از همه غنى‌ترند. شاید گروهى تصور کنند که نماز عبادتى ویژه شریعت محمدى است و در گذشته خبرى از این حقیقت معنوى در آئین پیامبران نبوده، ولى این تصور ساخته و پرداخته خیال و نتیجه عدم آگاهى از حقایق و میوه تلخ بى‌اطلاعى از آیات قرآن مجید و روایات است.

 

نماز در فرهنگ پیامبران و امت‌ها

تفسیر على‌بن‌ابراهیم قمى در حدود قرن سوم هجرى، یعنى نزدیک به عصر حضرت عسگرى علیه اسلام به رشتة تحریر کشیده شده است.

بزرگان از دانشمندان و فقها به این تفسیر اطمینان نموده و بسیارى از مطالب و روایات آن را در کتابهاى خود نقل کردهاند.

در جلد اوّل این تفسیر در توضیح آیه شریفة

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ‌ «1»

روایتى از قول پدرش ابراهیم قمى از ابن عمیر، از ابان بن عثمان از حضرت صادیق (ع) درباره نماز نقل میکند.

با توجه به این که کتابهاى رجالى شیعه مانند رجالکشى، جامع الرواة، قاموس الرجال، معجم الرجال، سند روایت را صد در صد معتبر میدانند، نشان گر این حقیقت است که نماز در زمان حضرت آدم حتى از ابتداى شروع زندگیاش در زمین جایگاه خاصى داشته و از حلّال مشکلات زندگى بوده است.

برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطة شاهد است از نظر شریف عاشقان نماز میگذرد.

آدم پس از خروج از بهشت و هبوط به زمین، چهل روز در کوه صفا واقع در قرب حرم امن اقامت داشت، آن روزها به خاطر دورى از مقامى که در ملکوت داشت و هبوط از مرتبه بلندى که ویژه او بود، و به سبب از دست رفتن همنشینى با فرشتگان و محروم شدن از بهشت در حالى که چهره بر زمین میگذاشت، هم چون ابر بهاران سرشک از دیده میریخت.

امین وحى از جانب حضرت معبود- که جز لطف و محبت و احسان و رحمت به بندگان ندارد- بر او نازل گشت و سبب ناله جگر سوز و دلخراش او را پرسید، در پاسخ به آن فرشته مقرب حق گفت: چرا ننالم، و اشک از دیده نبارم، مگر نه این است که خداى عزیز مرا به خاطر سرپیچى از فرمانش و بیتوجهى به خواستهاش از مقام قرب خود رانده و از جوار رحمتش محروم نموده و جایم را در خاک ذلت و بر غبار مکنت قرار داده است. فرشته وحى به او گفت: به پیشگاه لطف دوست باز گرد و وجودت را به زینت توبه بیاراى.

آدم پرسید: چگونه توبه کنم و جسان به سوى حق باز گردم؟ خداى مهربان چون نیت آدم را بر جبران گذشته راسخ دید، قبّهاى از نور که جایگاه بیت را مشخص میکرد و تابش نورش حدود جغرافیائى حرم را معلوم مینمود فرود آورد و به امین وحى فرمان داد محل بیت را نشانهگذارى کند، چون به وسیله آن نور محل بیت و حدود حرم معلوم شد و این برنامه سامان گرفت، فرشته وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را به جا آورده و دست نیاز به سوى بینیاز براى توبه و بازگشت بردارد.

روز ترویه شروع برنامهاى بود که آدم از فرشتة حق تعلیم میگرفت.

پدر آدمیان به دستور امین وحى غسل کرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم، روز هشتم ذو الحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در آنجا بیتوته کند. صبح روز نهم در حالى که تلبیه مى‌گفت به عرفات آمد، آفتاب عرفه از ظهر مى‌گذشت فرشته الهى به او گفت: از ادامه دادن تلبیه خوددارى کن و دوباره خود را به غسل بیاراى، آنگاه نماز عصر را به جاى آورد، امین وحى به او گفت: در این سرزمین بپاخیز، چون بپا خاست کلماتى را که از جانب خداوند براى راه یافتن آدم به مقام توبه نازل شده بود به آدم تعلیم داد. «2» از این روایت که علاوه بر تفسیر على‌بن‌ابراهیم دیگر کتاب‌هاى اسلامى هم نقل کرده‌اند استفاده مى‌شود که حضرت آدم که اولین انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت حق مأمور به نماز بود، ولى این که چگونگى و کیفیت و شرایط و عدد رکعات و اوقاتش به چه صورت بوده بر ما پوشیده است و به دانستن آن هم نیازى نیست، آنچه مهم است این است که آدم براى اقامه نماز مکلف و مسئول بوده و نماز را از برنامه‌هاى واجب آئینش قرار داده بودند.

جایگاه نماز تا مرتبه‌اى است که در روایات آمده: آدم پس از آن که از دنیا رفت هبة الله جانشینش بر جنازه او نماز گذارد.

کتاب بحار از کتاب معتبر و با ارزش تهذیب شیخ طوسى آن فقیه والامقام و محدث خبیر و مفسر کبیر نقل میکند که حضرت صادق (ع) فرمود:

هنگامى که آدم از دنیا رفت و زمان نماز گزاردن بر او فرا رسید، فرزندش هبة الله به امین وحى گفت: اى فرستاده حق پیش به ایست تا بر جنازه آدم نماز خوانده شود، فرشته الهى گفت: خدا ما را به سجده بر پدرت فرمان داد و اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین فرزندش مقدم شویم شما بر ما پیشى گیر و با پنج تکبیر بر جنازه پدر نماز بخوان، پس از آن واجب شد بر جنازه فرزندانش پیش از دفن نماز میت خوانده شود.

با کمال تأسف بسیارى از جوامع و امتها از فرهنگ حق دور شدند و به پرستش بتهاى زنده و بیجان دچار شدند و اسیر فرهنگهاى انحرافى و اختراعى گشتند و از همه ارزشها به ویژه نماز این فیض عظیم الهى بیبهره ماندند، زندگانشان در چاه مهلک بى‌نمازى افتادند و مردگانشان بدون بدرقه نماز دفن مى‌شوند و یا به آتش مى‌سوزانندشان.

 

ادریس و نماز

علامه مجلسى از حضرت صادق (ع) روایت مى‌کند: به هنگام ورود به شهر کوفه از مسجد سهله دیدن کن و در آن مکان مقدس نماز بگزار و حل مشکلات دینى و دنیائى‌ات را در آنجا از خدا بخواه، زیرا مسجد سهله خانه حضرت‌ ادریس است، انسان بزرگوارى که در آنجا به پیشه خیاطى مشغول بود و نمازش را در آن مکان پاک اقامه مى‌کرد.

آرى کسى که در آنجا دست نیاز به سوى بى‌نیاز بردارد بى‌پاسخ نمى‌ماند و در قیامت در کنار ادریس از مقام رفیعى برخوردار خواهد شد، و به سبب عبادت و اظهار نیازمندى در آن مسجد، از ناراحتى‌هاى دنیائى و شر دشمنان در پناه حق قرار خواهد گرفت. «3» طبرسى در تفسیر بسیار پر ارزش مجمع‌البیان مى‌گوید: حضرت ادریس از قدیمى‌ترین پیامبران خدا و جد پدرى نوح بوده است. «4» توجه داشته باشید که حضرت ادریس پیش از نوح مى‌زیسته و فرهنگش همراه نماز بوده و محل اقامه نمازش چنان با ارزش و داراى معنویت است که حضرت صادق (ع) دعاى دعا کننده در آن مقام را مستجاب مى‌داند.

 

نوح و نماز

از حضرت باقر (ع) روایت شده است:

پرستش خداى یکتا، و اخلاص ورزى به پیشگاه او، و بى‌همتا دانستن حضرتش که خدا فطرت آدمیان را بر آن قرار داده اصول آئین نوح بود.

پروردگار بزرگ از نوح و همه پیامبران پیمان گرفت که او را فرمان برند و از شرکت دورى جویند، و نیز خداى مهربان حضرت نوح را به نماز و امر به معروف و نهى از منکر و رعایت حلال و حرام دعوت کرد. «5»

 

ابراهیم و نماز

ابراهیم بزرگ که از او به عنوان بت‌شکن، قهرمان توحید، پدر پیامبران، اواه، حلیم، صالح، مخلص، مخلّص، موحد، بیناى به ملک و ملکوت یاد مى‌شود، هنگامى که هاجر و نور چشمش اسماعیل را در حالى که شیرخوار بود در سرزمین بى‌آب و علف مکه نزدیک حرم امن گذاشت و قصد بازگشت به شام کرد به پیشگاه حق عرضه داشت:

رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ ... «6»

پروردگار را من برخى از فرزندانم را در درهاى بى‌کشت و زرع نزد خانه محترمت سکونت دادم، پروردگار را براى این که نماز را برپا دارند.

او به نقل قرآن مجید درخواست‌هاى با ارزشى از خدا داشت از جمله:

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ: «7»

پروردگار را مرا برپا دارنده نماز قرارده و نیز ذریه و نسلم را توفیق اقامه نمازده و پروردگارا دعایم را بپذیر.

 

اسماعیل و نماز

قرآن در این زمینه‌مى‌فرماید:

وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا: «8»

و در این کتاب سرگذشت اسماعیل را یاد کن که او وفا کننده به وعده و فرستاده‌اى پیامبر بود.

و همواره اهلش را به نماز و زکات فرمان مى‌داد و نزد پروردگارش انسانى پسندیده بود.

 

اسحاق، یعقوب و نسل ابراهیم و نماز

در قرآن مجید در رابطه با این منابع کرامت آمده است:

وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدِینَ: «9»

و اسحاق و یعقوب را به عنوان عطائى افزون به ابراهیم بخشیدیم، و همه را افرادى صالح و شایسته قرار دادیم، و آنان را پیشوایانى مقرر کردیم که به فرمان ما مردم را هدایت مى‌کردند و انجام دادن کارهاى نیک و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را به آنان وحى نمودیم و آنان فقط پرستش کنندگان ما بودند.

 

شعیب و نماز

مردم مدین مردمى فاسد و طاغى و متجاوز به حقوق حق و خلق بودند، خداى مهربان شعیب را براى هدایت آنان مبعوث به رسالت کرد تا از گمراهى و ضلالت نجاتشان دهد، تعالیم ملکوتى آن حضرت به این صورت در قرآن مجید آمده است:

خدا را بپرستید جز او معبودى نیست، اجناس پیمانه‌اى و کشیدنى را کم مردم نگذارید، من شما را در توانگرى و نعمتى که بى‌نیاز کننده از کم فروشى است مى‌بینم و بر شما از عذاب روزى فراگیر بیمناکم.

اجناس پیمانه و ترازو را به عدل و انصاف کامل و تمام بدهید، و اجناس مردم را کم شمارتر و کم ارزش‌تر از آنچه که هست به حساب نیاورید و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب برپا مکنید. «10» تعالیم شعیب ضامن خیر دنیا و آخرت مردم بود، ولى جامعه مدین در برابر شعیب و دل‌سوزى‌هاى او موضوع سختى گرفتند و نخواستند هدایت خدا را که به وسیله شعیب به آنان رسیده بود بپذیرند، و دست از هوا و شهوات و دنیا پرستى بردارند، و شگفت اینجاست که تعالیم او را نتیجه نماز مى‌دانستند، آیا به این حقیقت آگاهى داشتند که نماز باز دارنده نمازگزار از هر فحشا و منکرى است؟! آنان به شعیب گفتند:

یا شُعَیْبُ أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِی أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ:

اى شعیب آیا نمازت به تو فرمان مى‌دهد که آنچه را پدرانمان مى‌پرستیدند رها کنیم، یا از این که در اموالمان به هر کیفیتى که مى‌خواهیم تصرف کنیم دست برداریم به راستى تو انسانى بردبار و راه یافته‌اى پس چرا مى‌خواهى در برابر آزادى ما نسبت به بت پرستى و هزینه کردن اموالمان به هر صورت که بخواهیم بایستى؟!

آرى نماز رشد دهنده و هدایت‌گر و بازدارنده از فحشا و منکرات است ولى مردم دنیا پرست و غرق در شهوات نمى‌خواستند در چنین حصن حصینى وارد شوند و دایره حیات را با این دژ محکم و حصار مستحکم از شر شیاطین و خطرات هواى نفس محفوظ بدارند.

 

موسى و نماز

حضرت کلیم الله که از پیامبران اولوالعزم است مورد عنایت خاص حضرت حق بود.

یاد آن حضرت و اوصاف حمیده‌اش زیاد در قرآن مجید آمده است.

او زمانى که به هدایت حضرت حق در مسیر مدین به مصر به وادى سینا و منطقه طور رسید براى اولین بار طنین دلرباى صداى معشوق را به این گونه شنید:

إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى‌ إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی: «11»

به یقین این منم پروردگارت، پس کفش خود را از پایت بیفکن، زیرا تو در وادى مقدس طوى هستى.

و من تو را به پیامبرى برگزیدم پس به آنچه وحى مى‌شود گوش فرا دار، همانا من خدایم که جز من معبودى نیست، پس مرا بندگى کن و نماز را به خاطر یاد من برپاى دار.

آرى نمازى که همراه با شرایط ظاهرى و باطنى اقامه شود یاد حضرت محبوب را در دل زنده مى‌سازد و حاکمیت آن یاد را در اعمال و خلاق مى‌گستراند، و امنیتى همه جانبه در قلب ایجاد مى‌نماید و آدمى را در حصار حفظ حق مى‌برد و نهایتاً سعادت دنیا و آخرت را براى انسان به ارمغان مى‌آورد.

أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: «21»

بدانید با یاد خدا دلها آرامش و امنیت یابد.

چون امنیت واقعى به وسیله نماز و از برکت این عبادت به درگاه بى‌نیاز حکومتش را در عرش قلب برقرار کرد، به هنگام مرگ و سفر به آخرت، دارنده قلب مطمئن مخاطب به خطاب حضرت حق مى‌شود و در چنین حالتى مردن براى انسان از عسل شیرین‌تر مى‌گردد:

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى‌ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی: «13»

اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته به سوى پروردگارت در حالى که از او خوشنودى و او هم از تو خوشنود است بازگرد، پس در میان بندگانم درآى، و در بهشتم وارد شو.

 

لقمان و نماز

آن بزرگ مرد الهى که بر اثر تزکیه نفس و جهاد اکبر و اجتناب از هر گناه و عمل بیهوده‌اى از جانب حق به مقام با عظمت حکمت نائل آمد در سفارش‌هاى پر ارزشش به فرزندش فرمود:

یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ: «14»

پسرم نماز را بر پا دار، و مردم را به کار پسندیده وادار، و از کار زشت باز دار که اینها از امورى است که ملازمت بر آن از واجبات است.

 

داود و نماز

علامه مجلسى محدث کم نظیر شیعه در توضیح آیاتى که در رابطه با زندگى با برکت داود است، روایاتى درباره فضائل و محاسن و کثرت عبادات و مناجات داود به خصوص علاقه شدیدى که آن انسان ملکوتى به نماز داشت نقل مى‌کند: آن حضرت در خانه‌اش محراب‌هاى متعددى قرار داده بود تا در جاى جاى خانه‌اش اقامه نماز کند.

او اوقاتش را به چهار بخش تقسیم کرده بود: روزى را براى حل مشکلات مردم، وقتى را براى زن و فرزند، زمانى را براى دعا و مناجات در دل کوهها و کنار دریا، و ایامى را براى انس با محبوب در خلوت منزل و در کنار محراب عبادت. حضرت صادق (ع) مى‌فرماید: در حالى که در محراب عبادتش مشغول نماز بود، خداى مهربان با وى سخن مى‌گفت. «15»

 

سلیمان و نماز

علامه مجلسى از کتاب با ارزش ارشاد دیلمى روایت مى‌کند:

لباس سلیمان لباسى بس عادى بود، در حالى که سلطنت و حکومت و ثروتى که در اختیار داشت، براى احدى از گذشتگان و آیندگان مقرر نشد.

او شب‌هایش را با نماز به صبح مى‌رساند در حالى که هم چون چشمه بهارى از دیده اشک مى‌ریخت، آن حضرت اداره امور معاشش را از طریق بازوى خود تأمین مى‌کرد.

 

یونس و نماز

آن بنده صالح حق سال‌ها ملت نینوا را به عبادت خدا و دست برداشتن از بت پرستى و شرک و گناه دعوت کرد، ولى مردم در برابر دعوتش به تکبر برخاستند و با او از هر درى مخالفت کردند، تا جائى که آن حضرت را از هدایت خود ناامید ساختند و آن جناب در پیشگاه حق براى هلاک شدن مردم نفرین کرد، سپس آنان را رها نموده به جائى رفت که به او دسترسى نداشته باشند.

چون به منطقه بازگشت زندگى مردم را همانند پیش از نفرین کردنش عادى یافت، معلوم شد جامعه نینوا توبه کرده و عذاب را دفع نموده و به زندگى پاک و حیات معقولى بازگشته‌اند.

یونس با خشم و غضب منطقه را ترک کرد و نهایتاً در میان امواج دریا به کام نهنگ انداخته شد، حضرت حق سبب نجاتش را از آن زندان که احدى توان یافتن آن را نداشت چنین بیان مى‌کند:

فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‌ یَوْمِ یُبْعَثُونَ: «16»

پس اگر او از تسبیح کنندگان نبود، بى‌تردید تا روزى که مردم برانگیخته مى‌شوند در شکم ماهى میماند.

مجمع‌البیان از قول مفسر معروف قتاده نقل مى‌کند که منظور از تسبیح یونس که عامل نجاتش شده نماز بود. «17»

 

زکریا و نماز

قرآن مجید درباره‌نماز زکریا مى‌فرماید:

هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ.

فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‌ مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ: «18»

در آنجا بود که زکریا با دیدن کرامت و عظمت مریم، پروردگار خود را خواند که پروردگارا مرا از سوى خود فرزندى پاک و پاکیزه عطا کن، یقیناً تو شنواى دعائى.

پس فرشتگان او را در حالى که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود ندا دادند: خدا تو را به یحیى مژده مى‌دهد در حالى که تصدیق کننده کلمه‌اى از سوى خدا یعنى مسیح است، یحیى سرور و پیشوا و بر اساس زهد و حیا حافظ خود از مشتهیات نفسانى و پیامبرى از شایستگان است.

 

عیسى و نماز

داستان عیسى و مادرش مریم که داراى مقام عصمت و طهارت است از شگفتى‌هاى قدرت و عظمت خداست.

خداى مهربان براى نشان دادن قدرت خود و براى عبرت دیگران و در جهت هدایت امت‌ها به طور مکرر به داستان با عظمت این پسر و مادرش در قرآن اشاره فرموده است.

از عجایب زندگى عیسى سخن گفتنش در گهواره پس از ساعاتى چند از ولادت اوست، که در آن گفتار حقایق و معارف الهیه را براى مردم بازگو کرد و به ویژه حقیقت توجه داد که خدا مرا به نماز سفارش کرده است:

قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا: «19»

بى تردید من بنده خدایم، به من کتاب آسمانى عطا شده، و به شرف نبوت آراسته‌ام و هر کجا باشم براى جهانیان مایه برکت و سودم، خدا من را تا زنده‌ام به نماز و زکات سفارش کرده است.

 

پیامبر اسلام و نماز

نماز در شریعت محمدى از ارکان اسلام، و اساس دین، و عمود آئین، و معراج مؤمن، و نور عبد در دنیا و آخرت است. مسائل و شرایطى که در باب نماز در این شریعت کامل، و آئین جامع مطرح است در هیچ فرهنگى مطرح نبوده و نیست.

نماز در اسلام محمدى حقیقتى جامع و واقعیتى کامل است، که در پرتو آن، انسان به آداب ملکوتى، و اخلاق الهى مؤدب مى‌شود، و به وسیله آن طریق رشد و کمال و عرفان و مسیر حق و حقیقت و محبت را مى‌پیماید.

نماز در آئین احمدى بال پر قدرتى است که اگر با شرایط ویژه‌اش اقامه شود، انسان را تا مقام قرب و وصال محبوب ابدى و معشوق سرمدى پرواز مى‌دهد.

عارفان عاشق و واصلان کامل مى‌گویند: نماز معجونى است که شارع حکیم آن را ترتیب داده و به لطف عمیمش ترکیب نموده است.

مشخص است که هر جزء آن مبتنى بر حکمتى، و مقتضى سرى و مصلحتى است، و هویدا و مبرهن است که افضل اعمال بنى‌آدم سجده کردن است، چنان که صریح اخبار و صحیح اعتبار بر آن ناطق و شاهد است.

صادق از آن که اعضاى هفتگانه را در آن حال نمازگزار از بر خاک گذارد، و مجمع‌النورین را که اشرف جوارح است بر زمین مالد و به زبان نیاز به درگاه کریم کارساز بنده نواز نالد.

در حدیثى بسیار مهم از قول رسول خدا (علیهما السلام) آمده است:

«انما العلم ثلاثه: آیه محکمة، او فریضة عادله، او سنته قائمة:» «20»

آیت محمکه تفسیر به توحید و معرفه الله شده، و فریضه عادله به اخلاق و تزکیه نفس معنا گشته و سنت قائمه به فروع شریعت محمدى تبیین شده است.

نماز معجونى است که اجزاء آن از این سه علم ترکیب گشته و جامعه‌اى است که از این سه رشته دوخته شده، و حقّه‌اى است که در آن این سه گوهر نفیس اندوخته گشته، و صدفى است که این سه لؤلؤ نایاب در آن تعبیه شده و منبعى است که این سه چشمه از آن منفجر گردد.

اما اشتمال نماز بر توحید از آن است که افتتاح نماز با تکبیره الاحرام است و مفهوم تکبیر توحید ذات و نفى صفات است، و بلند کردن انگشتان دهگانه هر کدامش دلیل و نشانه‌اى بر صفات جمالیه و جلالیه است.

انسان ضرورت دارد به هنگام راه یافتن به نماز متوجه این معانى بلند آسانى و مفاهیم عرفانى ملکوتى باشد.

اما اشتمال نماز بر تزکیه اخلاق به این است که طهارت بر دو نوع است:

طهارت ظاهر از خبائث و احداث، و طهارت باطن از ذمائم اخلاق، و چنان که تطهیر ظاهر شرط صحت نماز است، هم چنان تطهیر باطن نیز شرط قبولى این عبادت الهیه است.

و اشتمال نماز بر سنت قائمه از این جهت است که نماز اشرف عبادات و افضل طاعات و در فروع شریعت هیچ عملى با آن برابرى نمى‌کند.

آرى نماز اسلام محمدى سرا پا آداب الهى و مسایل تربیتى و حقایق ملکوتى و واقعیات آسمانى است.

 

نماز زکات بدن و عمر است‌

براى هر چیزى زکاتى است، زکات مال دستگیرى از فقیران است، زکات آبرو و مقام یارى دادن به ضعیفان است، زکات آواز خوش خواندن قرآن است، زکات زبان نصیحت مسلمانان است، زکات خانه پذیرائى از مهمان است، و گوهر گرانمایه و گران بهاى عمر که نفیس‌ترین متاع و بهترین سرمایه است زکاتش هزینه کردن آن در طاعات و عبادات و دعا و مناجات با قاضى الحاجات است، و نماز که اشرف مثوبات و افضل قربات است باید به عنوان زکات عمر و بدن به حساب آید و در اوقات معنیش پرداخته شود.

پس عبد چون عازم حرم کبریا و متوجه عالم بالا گردد باید قلب او که فرمان فرماى مملکت وجود وى است اول پیش به ایستد و تمام اعضا و جوارح و حواس باطنه و ظاهره با همه رگ‌ها و استخوان‌ها که همه زیر دست و رعیت اویند به قلب اقتدا کنند و او را متابعت نمایند.

چون عبد در حال نماز چنین کند و به خضوع و خشوع رو به درگاه حضرت رب‌العالمین نماید گوهر گران بهاى عمر خود را زکات داده و هر حق لازمى را به مستحقش رسانیده، چه این که حق امام و مقام ما فوق امامت و حق رعیت پیروى و متابعت است. «21»

 

نماز در روایات‌

بدون تردید در میان عبادات و مسائل معنوى و ملکوتى، نماز از ارزش و اهیمت ویژه‌اى برخوردار است.

به اندازه‌اى که به نماز سفارش شده به چیزى سفارش نشده است. نماز سفارش حضرت حق، و پیامبران، و امامان و عارفان و ناصحان و حکیمان است.

کتابى از کتابهاى آسمانى حق خالى از آیات مربوط به نماز نیست.

از مسائل و مطالب بسیار مهم کتابهاى عرفانى، و اخلاقى به ویژه مجموعههاى حدیث نماز است.

معارف الهى انسان بینماز را انسان نمیدانند، و هر بینمازى را مستحق عذاب ابد و محروم از رحمت و ممنوع از ورود در بهشت دانسته و بلکه بینماز را موجودى پست و وجودى تهیدست و تیره بختى بیچاهر به حساب میآوردند.

نماز در عرصه زندگى و حیات انسان به اندازهاى ارزش دارد که اولیاء الهى براى یک لحظه از آن غافل نبودند، و به هر صورت که ممکن بود دیگران را هم به این عبادت پرارزش ملکوتى تشویق میکردند.

نماز با این که به افراد غیر مکلّف واجب نیست ولى به سبب ارزش و اهمیتى که دارد امامان معصوم فرمان میدادند که فرزندانشان را از شش و هفت سالگى به نماز وا دارید و آنان را براى حرکت در این سفر معنوى تشویق نمائید.

عن معاویة بن وهب قال سألت ابا عبد الله (ع) فى کم یؤخذ الصبى بالصلاة فقال: فیما بین سبع سنین و ست سنین: «22» معادیة بن وهب که از بُزرگان از اصحاب حضرت صادق (ع) است میگوید: از امام هشتم پرسیدم در چه زمانى کودک را به نماز توجه دهند؟ حضرت فرمود میان هفت و شش سالگى.

«عن محمد بن مسلم عن احدهما فى الصبى متى یصلى قال: اذا عقل الصلاة قلت: متى یعقل الصلاة و تجب علیه؟ قال: ست سنین:» «23»

محمد بن مسلم از یکى از دو امام یا حضرت باقر یا حضرت صادق (ع) درباره کودک روایت میکند که چه زمانى نماز بخواند، حضرت میفرماید هنگامى که نماز را درک کند، میپرسد چه زمانى نماز را میفهمد تا خواندنش بر او لازم باشد؟ حضرت میفرماید: در شش سالگى.

«عن الحلبى عن ابى‌عبدالله (ع) عن ابیه قال: انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنى خمس سنین، فأمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنى سبع سنین:»

حلبى که از راویان بزرگوار شیعه است از امام صادق نقل مى‌کند که حضرت از پدر بزرگوارشان روایت مى‌کنند که ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز وادار مى‌کنیم، پس شما آنان را در سن شش سالگى وادار نمائید.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- بقره آیه 37.

(2)- تفسیر على‌بن‌ابراهیم، ج 1، ص 44.

(3)- بحار ج 11، ص 280.

(4)- مجمع‌البیان ج 6، ص 518.

(5)- بحار ج 11، ص 331.

(6)- ابراهیم، آیه 37.

(7)- ابراهیم، آیه 40.

(8)- مریم، آیات 54- 55.

(9)- انبیاء، آیات 72- 73.

(10)- هود، آیات 84- 85.

(11)- طه، آیات 12- 14.

(12)- رعد، آیه 28.

(13)- فجر، آیات 27- 30.

(14)- لقمان، آیه 17.

(15)- بحار ج 14، ص 20.

(16)- صافات، آیات 143- 144.

(17)- مجمع البیان ج 8، ص 459.

(18)- آل عمران، آیات 38- 39.

(19)- مریم، آیات 30- 31.

(20)- کافى ج 1، ص 24.

(21)- اسراء الصلاه تهرانى 36.

(22)- وسائل ج 3، ص 12.

(23)- وسائل ج 3، ص 12.

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان