آخرین امتحان را هم داد. حالا سه ماه بیکاره. میخواد از سر وکول ما بره بالا. بچه که نیست، وروجکه. باباش میگه یک عالمه از این کلاسهای اوقات فراغت هست. می فرستیمش اونجا هم یک چیزی یاد بگیره هم کمتر اذیتمون می کنه.
اوقات فراغت سازمانی!
به گزارش ، ابتکار نوشت: بحث «غنی سازی اوقات فراغت دانش آموزان» مقوله جدیدی نیست. موضوعی که آموزش و پرورش سالها است روی آن دست گذاشته و سعی کرده است آن را اجرایی کند. براساس آخرین آمار در شروع تابستان سال 95 حمیدرضا کفاش، معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزشوپرورش از برنامهریزی برای تشکیل 20 هزار پایگاه غنی سازی اوقات فراغت دانش آموزان خبر داده بود. مدارس، هنرستان ها، پژوهش سراها، دارالقرآن ها، کانون های فرهنگی و تربیتی ، کانون های پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و اردوگاههای مناطق و استان از مکانهایی هستند که آموزش و پرورش پروژه غنی سازی را در آن اجرایی کرد. سوای این موضوع که ارگانهای دولتی تا چه اندازه در تامین اوقات فراغت دانش آموزان نقش داشتند و موفق بوده اند، باید پرسید آیا در حال حاضر خانوادهها برای اوقات فراغت چشم به برنامهریزیهای دولتی دوختهاند؟
با نگاهی به فعالیتهای سازمانها و ارگانهای دولتی در دهههای گذشته میتوان فهمید که همه زیرمجموعه ها در تلاطم بودند، تا برنامه ای ارائه دهند تا دانش آموزان را در سه ماه تابستان مشغول فعالیتهایی کنند که در آینده آن ها موثر باشد.
شاید در دهه هفتاد و هشتاد والدین منتظر بودند ببینند صدا وسیما چه برنامههایی برای تابستان فرزندانشان در نظر گرفته است، تا آنها را میخکوب تلویزیون کند. در آن زمان امکانات به صورت محدود تری وجود داشت و والدین هم با شروع تابستان کاسه چه کنم ،چه کنم دست می گرفتند.
در ده سال اخیر کمی اوضاع فرق کرده است، مجموعههای ورزشی زیادی تاسیس شده اند. باشگاههای شنا، بسکتبال، فوتبال، والیبال، پینگ-پنگ، تنیس، رشتههای رزمی و بسیاری دیگر با شروع تابستان از کمترین سن فعالیت ثبت نام میکند تا افراد سالمند.
کلاس های هنری را هم که نگو و نپرس. از نواختن شیر مرغ تا طراحی جان آدمی زاد را برای آموزش آورده اند. حال والدین فقط باید تصمیم بگیرند و با تماسی فرزند خود را ثبت نام کنند.
به عبارتی می توان این برداشت را کرد که در حال حاضر دیگر خانواده دغدغه امکانات برای دوران تابستان فرزند خود را ندارد و تنها باید اولویت هایی را مشخص کنند که براساس علایق فرزند- که اگر در نظر گرفته شود- برنامه اوقات فراغت او را تدارک ببینند.
وجود مجموعه های تفریحی و فراغت در شهر ها این بار را از روی دوش دولت ها برداشته با این حال هنوز این موضوع که اوقات فراغت آیا به معنای بطالت وقت و خوش گذرانی است و یا کسب مهارت در کنار تفریح است برای بسیاری از خانواد ها تعریف نشد ه است!
با داشتن 12 میلیون حاشیه نشین، چگونه میشود اوقت فراغت را تعریف کرد؟
نادر صادقیان، جامعه شناس در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه «ابتکار» میگوید: «شبانه روز به سه بخش تقسیم میشود، سه بخش 8 ساعته که بخشی از آن مربوط به کار، بخشی مربوط به خواب و بخش دیگر مربوط به اوقات فراغت میشود. در یک جامعه نرمال به این ترتیب است، حال اگر در جامعهای میزان فراغت بیشتر از 8 ساعت باشد که آن جامعه بهتر و شادابتر و در جامعهای که کمتر از 8 ساعت باشد آن جامعه دچار مشکل و بیماری است که باید رفع شود.»
وی میافزاید: «حال اگر به مقوله اوقات فراغت نگاه کنیم باید گفت که این موضوع کاملاً شخصی است، یعنی مبتنی بر برنامه ریزی شخصی، خانوادگی و یا اجتماعی خواهد بود و فرد باید براساس علایق شخصی خود اوقات فراغت خود را تامین کند.»
صادقیان می افزاید: «اوقات فراغت بیشتر به مقوله آموزشی تبدیل شده است که در طبقه پایین جامعه این امکان وجود ندارد؛ چرا که امکانات کافی در اختیار آن ها قرار نگرفته است. در طبقه بالا که توان تامین هزینههای خود را دارند، موضوع اوقات فراغت بیشتر دیده میشود و تعاریف متفاوت تری به خود میگیرد.»
به گفته این جامعه شناس نگاه طبقه متوسط جامعه به مقوله اوقات فراغت نیز یک نگاه سرمایه گذاری است. این قشر روی تواناییهای فرزندان خود تمرکز میکنند. صادقیان می افزاید: «در جامعه ای که نیازهای اولیه تامین نشده است نمیتوان از اوقات فراغت سخن به میان آورد! متاسفانه در چنین جامعه با وجود معضلاتی مانند اعتیاد و بیکاری اوقات فراغت مدیریت نشده، بیش از مدیریت شده آن است. در جامعه ما که 40 درصد زیر خط فقر هستند و با داشتن 12 میلیون حاشیه نشین، چگونه میشود اوقت فراغت را تعریف کرد؟»
صادقیان با اشاره به اینکه دولت ها باید در سطح برنامه ریزی کلان حاضر شوند و نقش مدیریت مستقیم را نداشته باشند، میگوید: «در حال حاضر اوقات فراغت معطوف شده است به تماشای تلویزیون و استفاده از فضای مجازی که اصلا مناسب نیست و بیشتر یک وقت کشی محسوب می شود.»
نیاز به امکانات در مناطق محروم در این بین دو موضوع بیش از هر چیزی اهمیت دارد. سوای این موضوع که خانواده با چه سطح درآمدی و از چه طبقه ای است اگر خانواده قرار است برای فرزندان خود اوقات فراغتی در نظر بگیرد؛ در ابتدا باید نظر شخصی فرزند را در انتخاب فراغت تاثیر دهد، به این معنی که با آگاهی ورزش و یا هنر و یا صنعتی را که او به آن علاقه مند است در اولویت قرار دهد.
موضوع دوم نیز امکانات است. امکانات در بسیاری از شهرستانها نسبت به کلانشهرها و در روستاها نسبت به شهرها بسیار پایینتر است، تا آنجا که اوقات فراغت دانش آموزان در مناطق محروم تنها معطوف به کار میشود! در نتیجه دولت باید در راستای برنامه ریزی کلان و صحیح برای اوقات فراغت دانش آموزان اقداماتی انجام دهد تا اوقات فراغت در مناطق محروم نیز حس شود.