ماهان شبکه ایرانیان

یادداشتی از آیت‌الله‌العظمی صافی؛

سلسله درس‌هایی که از حجّ باید آموخت

گروه حوزه‌های علمیه: آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی با اشاره به برخی برنامه‎ها و درس‌های آموزنده حج تصریح کرد: حجّ یکی از امور عبادی و ارکان مهم اسلام و فرایض بزرگ است که در آن فوائد و مصالح و منافع بسیار درج است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، آیت‌الله‌العظمی صافی در یادداشتی، ضمن اشاره به نکاتی درباره اهمیت حج، به تبیین معنا و آثار احرام در حج پرداخته‌ است که مشروح این نوشتار به شرح ذیل است:

از جنبه تقویت و تلقین عقیده به توحید و از جنبه ریاضت و تصفیه باطن، تزکیه نفس و تهذیب اخلاق و از جنبه اجتماعی و توثیق روابط مودّت عمومی و برقراری حسن تفاهم بین اقوام و ملل و عناصر مختلف، و از جنبه ظهور قدرت معنوی دین مبین، و نمایش تسلیم مسلمین در برابر اوامر و احکام الهی و از جنبه حلّ مشکلات بین المللی و از ناحیه مشورت و تبادل نظر و اخذ تصمیمات مقتضی درباره آینده اسلام و تعیین خط مشی‎های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تربیتی و از ناحیه تعلیم اخوّت اسلامی و مساوات، و الغاء امتیازات طبقاتی و نژادی و عنصری و صنفی و آموزش آزادگی و رشد دادن آزادی و درک کرامت انسانی و احترام به حقوق بشر و جنبه‎های دیگر حجّ یک عمل نمونه و بی‎نظیر و مظهر نظرات اسلام و مقاصد عالی قرآن است.

در اینجا فقط به طور فشرده به بعض برنامه‎ها و درس‌هایی که شاگردان مکتب حج می‎آموزند اشاره می‎نماییم:

1. احرام

احرام بستن که بر خود حرام کردن و تعهّد ترک اعمال و افعال و التذاذات معین، و کفّ نفس و خودداری از جدال و قسم و تحمّل بعض مشاق است، تمرین صبر و خویشتن داری، و مقاومت در برابر جنبش‌های نفسانی و غرائز حیوانی است. غرائز و میل‌های مختلف که در باطن انسان وجود دارد و ابزار کمال و سیر به سوی ترقّی انسان است، حرکت دهنده و جهش‎زا و جنبش افزا است. اگر نیروهای بازدارنده و کنترل کننده نباشند، این نیروهای محرّکه بدون نظم و اعتدال مانند ماشین بی‎ترمز، انسان را با سرعت هرچه ممکن باشد حرکت می‎دهند و برای خودش و دیگران گرفتاری‌های بزرگ و مصائب ایجاد می‎کنند.

در بین تمام نیروهای بازدارنده و اعتدال‌آفرین، فقط نیروی ایمان و تربیت بر اساس عقیده به عالم غیب و با معنا و با هدف بودن این عالم نقش مؤثّر و سازنده و اطمینان بخش دارد. ایمان، به انسان تعهّد می‎دهد و او را ملتزم به حفظ نظم و رعایت اعتدال و ترک تجاوز به حقوق و حدود می‎نماید و در حال احرام این حال تعهّد در انسان تجدید و نوسازی می‎شود.

تمام این جمعیت‌های انبوه که محرم شده‎اند، مراقب حال خود هستند که خلاف تعهّدی که در حال بستن احرام کرده‎اند کاری از آنها صادر نشود و آثار تعبّد و التزام و پرستش خدا از روش و رفتار همه به اختلاف مراتب معرفت آنها ظاهر و هویدا است. بانک تلبیه آنها تمام محیط را تبدیل به یک محیط روحانی و مملو از شکوه و لبریز از خضوع می‎نماید، و هم صدایی و هم آوازی این خلق های عظیم را آشکار می‎سازد که همه لبیک گویان به سوی یک مقصد در حرکت می‎باشند؛ مقصدی که همه بشر باید به سوی آن بروند و همه را به هم پیوند می‎دهد.

اکنون که مفهوم احرام و تعهّدی که در آن درج است و آثار و نشانه آن دانسته شد، این درس را می‎آموزیم که بشر در تمام دوران زندگی و تکلیف خود در برابر خداوند متعال متعهّد است و باید مواظب رفتار و کردار و گفتار خود باشد و همان طور که وقتی لباس احرام پوشید و نیّت احرام کرد و تلبیه گفت، خود را در ترک محرّمات در حال احرام مسئول و متعهّد می‎داند و در عین سیر به سوی کعبه خود را در یک سیر معنوی و عروج روحانی می‎یابد؛ همین طور از آن دم که قدم به دایره تکلیف می‎گذارد و مشمول خطابات الهی مثل «یا ایها الناس» یا «یا ایها الذین آمنوا» می‎گردد، باید خود را متعهّد بداند و مسئولیت‌هائی را که در اثر داشتن شرایط عامه تکلیف مثل عقل به عهده دارد فراموش ننماید و بداند که در سیر سفر الی الله است؛ سفری که مقصد آن قرب الهی و صعود به مدارج کمال علمی و عملی است. همیشه باید شخص سالک حالت محرم را داشته باشد و از آنچه خدا حرام کرده پرهیز نماید و بلکه از مکروهات نیز اجتناب کند و به همه نداها و خطاب‎های الهی «لبیک و سعدیک» بگوید.

2. لباس احرام

چنان که می‎دانیم در اسلام، اشخاص در انتخاب نوع لباس آزادند مگر در مواردی مثل لباس شهرت یا لباس مختص به زن بر مرد و به عکس یا لباس حریر خالص برای مردها، چنان که برای لباس پوشیدن آن نیز در شرع صفات و آداب مستحب و مکروه بیان شده است که بسیاری از این آداب واجب و مستحب و مکروه به ملاحظه عناوین دیگر است و در خارج از این آداب و عناوینی که به واسطه آنها حسن و قبح افعال تغییر می‎یابد، در لباس آزادند و هر کس طبق میل و سلیقه خود هر لباسی را که انتخاب کرده است می‎پوشد.

در هنگام احرام، بیرون آوردن لباس عادی و خصوصی و پوشیدن لباس یکسان و یک شکل احرام رمزی و دلالتی به سوی پشت پا زدن به امتیازات ظاهری و افتخارات صوری است. یکی از وسایل خودنمایی و امتیاز در بین مردم لباس است که بیشتر به چگونگی آن از جهت گران بها بودن و کیفیت رنگ و دوخت، مقیّدند هم خود را با لباس به مردم می‎شناسانند و هم دیگران را به لباسشان می‎شناسند.

علاوه بر آن که بعض اصناف مثل نظامیان و لشگریان یا قضات در برخی از نقاط لباس خاص دارند و حتّی علمای دین نیز به لباس شناخته می‎شوند. از نظر لباس های متنوّع و جور واجور و پارچه‎ها و رنگ ها نیز مردم سلیقه‎های مختلف دارند و بسیاری از مردم از آنهایی که لباسشان نوتر و خوش دوخت‎تر و مرتب‎تر باشد، بیشتر احترام می‎نمایند و گاهی بر لباس، نشان ها و مدال ها نیز افزوده می‎شود و خودنمایی در اشخاص به حدّ تمام می‎رسد.

در میقات، این لباس‌ها و این نشان‌ها و مدال‌ها و درجه‌بندی‌ها همه کنار می‎رود؛ لباس‌های گران قیمت و شیک و خوش دوخت را که بسا تا چند هزار تومان بود و مزد دوخت برای آنها داده شده، باید از تن بیرون آورند و از همه زینت ها خارج شوند. یک لباس متّحدالشکل و ساده که دست خیاط به آن نرسیده که نه تکمه دارد، نه یقه و نه آستین می‎پوشند. یک حوله پنبه‎ای به صورت لنگ می‎بندند، و یک حوله به دوش می‎اندازند و در طریق یک مساوات اسلامی همگام و هم قدم گام برمی‎دارند؛ دیگر نه تقدّمی در بین است و نه تأخری، نه ارباب و نه نوکر و نه عالم و نه جاهل، و نه توانگر و نه گدا، و نه ملیت ها و نه شخصیت‌ها.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان